نسخهی ماه فوریه 2019، دو موضوع مهم را پوشش میدهد:
- ازدواج، طلاق و ازدواج مجدد
- چگونه حقانیت کتابمقدس را ثابت کنیم؟
ازدواج، طلاق و ازدواج مجدد
من چند توضیح درمورد آموزهی ازدواج، طلاق و ازدواج مجدد دارم و برای توضیح دادن آموزههای کتابمقدس از آیات کلام، سخنان برادر برانهام و توضیحات کوتاه استفاده میکنیم. ارادهی کامل خدا این است که دو ایماندار استوار تا آخر عمر به هم بپیوندند. تعهد ما در ازدواج پیمانی است که در حضور خدا واردش میشویم. ما تا به مرگ به هم متعهد میشویم. برای ایمانداران هرگز هیچ دلیلی برای طلاق گرفتن وجود ندارد. هرگز شرایطی وجود ندارد که ما نتوانیم از طریق ایمان و قدرت بر آن غلبه کنیم. همهی ما در زندگی زناشوییمان با درد و ناراحتی و ناامیدی روبرو میشویم. این برای هر زن و شوهری عادی است و عشق می تواند تمام اینها را حل میکند. شوهر سر زن است، این به این معنی است که او رهبر روحانی و شروع کننده است. این همچنین به این معنی است که او باید مسائل مالی و خانه را اداره کند. این بدین معنی نیست که او بدون مشورت با همسرش هر کاری که میخواهد بکند، چون کتابمقدس میگوید این تعهد باید دو طرفه باشد. همسر باید مطیع رهبری و سر بودن شوهرش باشد. شوهر باید یک رهبر خادم باشد. او افکار و علایق همسرش را در نظر میگیرد و به آنها احترام میگذارد و هر روزه زندگیاش را وقف همسرش میکند. همسر باید با احترام کنار شوهرش زندگی کند و شوهر باید به شیوهای زندگی کند که همسرش به او احترام بگذارد. آنها مانند یک تیم در زندگی با هم کار میکنند و مرد حرف آخر را میزند، اما درنهایت شوهر باید بداند که خود او نیز تحت سر بودن عیسی مسیح است. ما بعنوان مرد باید رهبر خانه باشیم، اما این رهبری از خواست و علایق ما سرچشمه نمیگیرد، بلکه این رهبری تماماً تسلیم عیسی مسیح است، تا مسیح خانه و خانواده را از طریق شوهر و همکاری همسر رهبری کند. از آنجا که گزینهی طلاق وجود ندارد، آنها در هر مشکلی سعی میکنند که راه حلی برای ادامهی یک رابطهی عاشقانه و شاد پیدا کنند.
متأسفانه ما در یک دنیای ناقص زندگی میکنیم و مردم تسلیم عیسی مسیح، مهربان، بخشنده و متعهد نیستند، به همین دلیل طلاق رخ میدهد. مردم بسیار به خود میبالند که حق با آنهاست و شریک زندگیشان اشتباه میکند. آنها اصلاح، توبه و محبت را نمیپذیرند. برخی چنان سنگدل هستند که دیواری دور زندگیشان میکشند تا شریک زندگیشان نتواند داخل شود. ما نیاز داریم توسط شریک زندگیمان اصلاح شویم، نه اینکه تسلیم غرور شده و از گوش دادن و یادگیری بپرهیزیم. ما نمیتوانیم رازی را از هم پنهان کنیم یا نخواهیم دلمان را برای او باز کنیم.
طلاق و ازدواج مجدد
در زمان عیسی مسیح، طلاق و ازدواج مجدد شایع بود و فرقههای مختلف تعلیم میدادند که یک مرد میتواند با یک دلیل ناچیز مانند بد درست کردن شام همسرش را طلاق دهد. آنها نزد خداوند عیسی رفتند و از او پرسیدند، به چه دلیل مرد میتواند همسر خود را طلاق دهد؟
“3 پس فریسیان آمدند تا او را امتحان کنند و گفتند، آیا جایز است مرد، زن خود را به هر علتی طلاق دهد؟ 4 او در جواب ایشان گفت، مگر نخواندهاید که خالق در ابتدا ایشان را مرد و زن آفرید، 5 و گفت، از این جهت مرد، پدر و مادر خود را رها کرده، به زن خویش بپیوندد و هر دو یک تن خواهند شد؟ 6 بنابراین بعد از آن، دو نیستند، بلکه یک تن هستند. پس آنچه را خدا پیوست، انسان جدا نسازد. 7 به وی گفتند، پس از بهر چه موسی امر فرمود که زن را طلاقنامه دهند و جدا کنند؟ 8 ایشان را گفت، موسی به سبب سنگدلی شما، شما را اجازت داد که زنان خود را طلاق دهید. لیکن از ابتدا چنین نبود. 9 و به شما میگویم هر که زن خود را بغیر علت زنا طلاق دهد و دیگری را نکاح کند، زانی است و هر که زن مطلقهای را نکاح کند، زنا کند.” انجیل متی 3:19-9
عیسی به آنها میگوید تنها دلیل حقیقی که آنها میتوانند همسرشان را طلاق دهند، زنا کردن همسر است. هیچ دلیل شرعی دیگری وجود ندارد. او همچنین اضافه کرد اشخاصی که به دلیلی غیر از زنا طلاق گرفته و ازدواج مجدد کنند، مرتکب زنا شدهاند. توجه داشته باشید که خداوند عیسی درمورد طلاق و ازدواج مجدد زن چیزی نمیگوید. در این مورد فقط میگوید که زن دیگر نمیتواند ازدواج کند. این چیزی است که برادر برانهام در ادامه توضیح میدهد:
“227. میبینید، او یک شوهر زنده دارد، هیچ مردی نمیتواند با او ازدواج کند. مهم نیست که کیست و چکار میکند، او یک شوهر زنده دارد و به هیچ عنوان دلیلی برای او وجود ندارد. ولی این مربوط به مرد نیست. «باعث زنای زن میشود»، نه مرد. متوجه میشوید؟ باید عمل کلام را در تداوم ببینید. میبینید؟ هیچ چیزی نمیگوید که مرد نمیتواند، اما زن نمیتواند. میبینید، «باعث زنای زن میشود»، نه مرد. این دقیقاً چیزی است که کتابمقدس میگوید، «باعث زنای زن میشود»، این برضد ازدواج مجدد گفته نشده است، «بلکه زن». چرا؟ مسیح در یک نماد.
228. توجه کنید، اعلام شده است که مرد نمیتواند ازدواج مجدد داشته باشد، مگر فقط با یک باکره. مرد میتواند دوباره ازدواج کند. اگر یک باکره باشد، مرد میتواند دوباره ازدواج کند، ولی نمیتواند با همسر یک مرد دیگر ازدواج کند، به هیچ عنوان. و اگر مرد با یک زن مطلّقه ازدواج کند، دارد در زنا زندگی میکند. اهمیتی نمیدهم که چه کسی باشد. کتابمقدس میگوید: “هر که زن مطلّقه را نکاح کند، زنا کرده باشد.” بفرمایید، با یک مطلّقه نه.
229. اکنون آن اصلی، یعنی «در ابتدا» را در آنجا میبینید؟ ازدواج مجدد. حالا دقت کنید. مرد میتواند، ولی زن نمیتواند، مثل داود، مثل سلیمان، تداوم در کتابمقدس، مثل داود و سایر آنها.
230. توجه کنید که در اول قرنتیان 10:7 پولس حکم میکند زنی که از شوهرش جدا شده، باید با شوهر خود صلح کند، نه اینکه ازدواج مجدد کند، باید مجرد باقی بماند. ولی توجه کنید، مرد، او این را هرگز درمورد مرد نگفت. میبینید، نمیتوانید باعث دروغ گفتن کلام بشوید. «در ابتدا»، سکس توسط چند همسری. حال، کلام خدا در راستی و هماهنگی با ذات خداست و در تداوم قرار دارد.
243. ولی برای مشخص کردن این ازدواج و طلاق که شما بدانید کدام درست بود و کدام غلط، اکنون او به وضوح در این نمادها این را نشان میدهد. یک مسیح هست و اعضای بسیار از یک همسر. توجه داشته باشید، او میتواند ما را بخاطر زنای روحانی و تعلیم غلط کنار بگذارد، هر زمانیکه بخواهد. ولی شما چطور جرأت میکنید که سعی کنید او را کنار بگذارید و موفق شوید؟ مرد میتواند همسر خود را کنار بگذارد و با یکی دیگر ازدواج کند، ولی زن نمیتواند شوهرش را کنار بگذارد و دوباره ازدواج کند. میبینید که تمام این سایهها و نمادها در تعادل و توازن کامل قرار دارند؟ خلقت اصلی را میبینید، نه محصول جانبی، در هیچ کجا. نه کلیسا، عروس از طریق کلام، هر بار، نه زن، بلکه مرد. بخاطر همین است که هرگز چیزی برضد مردی که این کار را بکند، نمیگوید، همیشه زن است.”
M0221-65، ازدواج و طلاق، برادر ویلیام ماریون برانهام
توجه داشته باشید در رومیان 2:7-3 پولس بار دیگر به همسر اشاره میکند، نه شوهر:
“2 زیرا زن منکوحه برحسب شریعت به شوهرِ زنده بسته است، اما هرگاه شوهرش بمیرد، از شریعتِ شوهرش آزاد شود. 3 پس مادامیکه شوهرش حیات دارد، اگر به مرد دیگر پیوندد، زانیه خوانده میشود. لکن هرگاه شوهرش بمیرد، از آن شریعت آزاد است که اگر به شوهری دیگر داده شود، زانیه نباشد.”
پولس این صحبت را بار دیگر در اول قرنتیان 10:7-11 تکرار میکند:
“10 امّا منکوحان را حکم میکنم و نه من بلکه خداوند که زن از شوهر خود جدا نشود؛ 11 و اگر جدا شود، مجرد بماند یا با شوهر خود صلح کند؛ و مرد نیز زن خود را جدا نسازد.”
زن نمونهی کلیسا است، کلیسا نمیتواند مسیح را کنار بگذارد، اما زمانیکه کلیسا مرتکب زنای روحانی علیه او میشود، مسیح میتواند کلیسا را کنار بگذارد.
“زیرا که شوهر سر زن است، چنانکه مسیح نیز سر کلیسا و او نجات دهندهی بدن است.” افسسیان 23:5
توجه داشته باشید که خود عیسی شرط طلاق زن به دلیل زنا را میگوید و فقط به مرد اشاره میکند:
“لیکن من به شما میگویم، هر کس بغیر علت زنا، زن خود را از خود جدا کند باعث زنا کردن او میباشد، و هر که زن مطلّقه را نکاح کند، زنا کرده باشد.” انجیل متی 32:5
در اینجا متن متفاوتی را درمورد این پرسش و پاسخ در انجیل مرقس میبینیم:
“4 گفتند، موسی اجازت داد که طلاقنامه بنویسند و رها کنند. 5 عیسی در جواب ایشان گفت، به سبب سنگدلی شما این حکم را برای شما نوشت. 6 لیکن از ابتدای خلقت، خدا ایشان را مرد و زن آفرید. 7 از آن جهت باید مرد پدر و مادر خود را ترک کرده، با زن خویش بپیوندد، 8 و این دو یک تن خواهند بود چنانکه از آن پس دو نیستند، بلکه یک جسد. 9 پس آنچه خدا پیوست، انسان آن را جدا نکند. 10 و در خانه باز شاگردانش از این مقدمه از وی سؤال نمودند. 11 بدیشان گفت، هر که زن خود را طلاق دهد و دیگری را نکاح کند، بر حق وی زنا کرده باشد. 12 و اگر زن از شوهر خود جدا شود و منکوحه دیگری گردد، مرتکب زنا شود.” انجیل مرقس 4:10-12
در اینجا خداوند عیسی هیچ شرطی برای طلاق قرار نمیدهد. او به سادگی میگوید که اگر دو نفر طلاق بگیرند و ازدواج مجدد کنند، مرتکب زنا شدهاند. درحالیکه او در دو آیه از کتاب انجیل متی، زنا را دلیلی برای ازدواج مجدد میداند و مشخصاً اعلام میکند که اگر مرد همسرش را طلاق دهد و آن زن ازدواج مجدد کند، مرد باعث میشود که زنش وارد زنا شود. کمی جزئیات را بسط دهیم، موقعیتی داریم که زن پیش از ازدواج به شوهرش دروغ گفته و قبل از ازدواج زنا کرده است.
“زنی چند وقت پیش آمد و گفت: “آه، من به همه چیز اعتراف کردم.” او عصبی و شکسته بود و گفت: “همه چیز را نزد خدا اعتراف کردم.” من گفتم: “باید نزد شوهرت اعتراف کنی. شما نسبت به خدا زنا نکردید، بلکه نسبت به شوهرتان.” درست است. و اگر مردی با زنی ازدواج کرد که زندگی ناپاکی قبل از ازدواج داشت، سپس زن نزد او میآید. اگر آنها برای مدت طولانی با هم زندگی مشترک داشته و بعد همسر بیاید و بگوید: “عزیزم! میخواهم چیزی را به تو بگویم. من با مرد دیگری رابطه داشتم، این را هرگز به تو نگفتم.” عیسی گفت که او این حق را دارد که همسرش را کنار بگذارد و با دیگری ازدواج کند، درواقع آنها از ابتدا به هم نپیوسته بودند، چون زن به او دروغ گفته بود.”
E0628-59، پرسش و پاسخ، برادر ویلیام ماریون برانهام
ابطال و طلاق
یک مورد دیگر که پیش آمد این بود: آیا ابطال با طلاق فرق دارد؟ برادر برانهام در این مورد چنین میگوید:
“156. این سؤال چند روز پیش پرسیده شد که: “آیا ابطال همان طلاق است؟” میبینید؟ دوستان! وقتی شما این سؤالات را از من میپرسید، نمیدانید که آنها با من چه میکنند. بسیاری از دوستان من در اینجا نشستهاند که دو یا سه بار ازدواج کردهاند. آیا متوجه شدهاید که رو به پسر خودم، بیلی پاول هم صحبت میکنم؟ آیا از بیلی پاول خواهم گذشت؟ نه. بیلی پاول با یک دختر ازدواج کرد. او نزد من آمد و گفت: “بابا! میخواهم ازدواج کنم.” من در حال شستن ماشین بودم. گفتم: “سرت را بکوب به دیوار.” و به شستن ماشین ادامه دادم. او گفت: “من دارم ازدواج میکنم.” گفتم: “اوه، ادامه بده.” و همینطوری ادامه دادم. او نزد مادرش میرود و به او میگوید. مادرش به او خندید. میدانید او چکار کرد؟ او با این دختربچه که هنوز مدرسه میرفت، فرار و ازدواج کرد. ما عروسی را باطل کردیم، اما او ازدواج کرده بود. او پسرم است، حالا آنجا نشسته و به من گوش میدهد. دقیقاً همین است. او به همراه دختری (عروسم) که هم اکنون با او زندگی میکند، نزد من آمد. نوهی کوچکم… او گفت: “بابا! ما رو به عقد هم در میآوری؟” و من گفتم: “هرگز.” او پسر خودم است. فکر میکنید این موضوع عمق وجود من را آزار نمیدهد؟ من او را همیشه در آغوش گرفته و هرکاری توانستهام برایش کردهام، من برای او هم پدر بودم و هم مادر. فکر میکنید گفتن این حرف من را آزار نمیدهد؟ اما حقیقت این است. یقیناً. پسر، عروس و نوهام هم اکنون اینجا نشسته و گوش میدهند… اما به او میگویم که این کار اشتباه بود. میبینید؟ چون باید این کار را کنم. من نسبت به کلام خدا موظفم.
160. و من میگویم: “تو توسط یک بخش دلتی ازدواج کردی؟ تو باید توسط کلیسا و یک خادم ازدواج میکردی. کار درست برای یک مسیحی این است. اما از آنجا که تو 21 سال پیش عهد و وعدهات را ادا کردهای، پس فکر کنم همه چیز درست است.”
“من ریاکار هستم، اگر اینجا بایستم و چون پسرم که آنجا نشسته است به یک دختر وعده داده بود، و من گفتم… اگر متن ازدواج برای او خوانده نشده و با او ازدواج کرده، یا با او خوابیده، یا هر چیز دیگری، مهم نیست؛ زمانیکه او عهد ازدواج را انجام داده باشد؛ او ازدواج کرده است، چه بیلی پاول باشد یا هر کسی غیر از او. این عین حقیقت است. او زمانی که آن وعدهها را ادا کرد، ازدواج کرد. به نظر من همان است.”
E0628-59، پرسش و پاسخ #3، برادر ویلیام ماریون برانهام
مکاشفهی ازدواج و طلاق
“309. حال، ما فقط بخاطر تفسیر نادرست الهیات در این آشفتگی قرار داریم. درست است؟ به این دلیل است که شما زنان برای دومین بار ازدواج کردید و شما مردان، بخاطر تفاسیر نادرست الاهیات. حال میخواهم چیزی را به شما نشان بدهم که او به من گفت.
310. و خدا، خالق ما، عیسی مسیح، وقتی اینجا بر روی زمین بود این سؤال از او پرسیده شد. و زمانیکه نبی نجات بخش او موسی در مصر پیش آمد تا فرزندان را از مصر بیرون بیاورد و آنها را در سرزمین وعده قرار دهد، اینجا عیسی گفت که موسی قوم را در این شرایط دید و اجازه داد که طلاقنامه بنویسند، چون شرایط آنگونهای بود که بود. چیزی مثل «اجازت داد» خدا به موسی این اجازه را داد. به آن نبی که برای قوم فرستاده بود، تا اجازهی نوشتن طلاقنامه را به آنها بدهد.
311. و در اول قرنتیان باب 7، آیات 12 و 15 نبی در عهد جدید، که همان شرایط را در کلیسا دید و این را گفت: “این را من میگویم، نه خداوند.” درست است؟ بخاطر شرایط طلاق.
312. «در ابتدا چنین نبود»، ولی به موسی این اجازه داده شد و خدا آن را عدالت محسوب کرد. پولس هم یک حق داشت، زمانیکه کلیسای خود را در آن شرایط یافت.
313. حال، شما به درست بودن این ایمان دارید و ایمان دارید که از جانب خداست و با اثبات توسط آن ابر و پیغام او که مرا تا اینجا آورده است، آیا خدا نباید بالای کوه اجازه بدهد که همان کار را بکنم و اجازه بدهم در هر شرایطی که هستید بمانید و دیگر آن را انجام ندهید؟ با همسرانتان بروید و در آرامش زندگی کنید، چون وقت تنگ است. آمدن خداوند نزدیک است. وقت نداریم که این چیزها را باز کنیم. به هیچ عنوان دیگر این کار را نکنید. من فقط دارم با جماعت خودم صحبت میکنم. ولی اگر متأهل هستید… خدا در این مورد بر روی کوه بر من شهادت داد که میتوانم این را بگویم، یک مکاشفهی ماوراءالطبیعه بخاطر بازگشایی هفت مهر و این موضوعی است از کلام خدا. “بگذار همانطور که هستند پیش بروند و دیگر گناه نکنند.”
314. «در ابتدا چنین نبود»، درست است، چنین نبود. در انتها هم چنین نخواهد بود.”
M0221-65، ازدواج و طلاق، برادر ویلیام ماریون برانهام
برادر برانهام در شرح مکاشفهاش به موسی و پولس اشاره میکند که نسبت به شرایط، مکاشفهای خاص دریافت میکردند. بیایید نگاهی به آنها بیندازیم.
“1 چون کسی زنی گرفته، به نکاح خود درآورد، اگر در نظر او پسند نیاید از اینکه چیزی ناشایسته در او بیابد، آنگاه طلاقنامهای نوشته، به دستش دهد، و او را از خانهاش رها کند 2 و از خانهی او روانه شده، برود و زن دیگری شود.” تثنیه 1:24-2
در اینجا موسی اجازهی طلاق و ازدواج مجدد به دلیل ناپاکی را میدهد، اما عیسی در عهد جدید اجازه ازدواج مجدد زن و مرد را نمیدهد. او در طول موعظهی ازدواج و طلاق تأکید میکند که مرد بعنوان نمونهی مسیح میتواند طلاق گرفته و ازدواج مجدد کند، البته اگر همسرش نسبت به او مرتکب گناه زنا شده باشد، اما زن نمیتواند چنین کاری کند. رومیان 2:7 میگوید که بنابر شریعت، زن شوهردار تا زمان زنده بودن شوهرش، به او بسته است. اما این را درمورد مرد نمیگوید، بلکه تنها درمورد زن میگوید. مرد میتواند ازدواج مجدد کند، اما زن نه.
“12 و دیگران را من میگویم نه خداوند که اگر کسی از برادران زنی بیایمان داشته باشد و آن زن راضی باشد که با وی بماند، او را جدا نسازد. 13 و زنی که شوهر بیایمان داشته باشد و او راضی باشد که با وی بماند، از شوهر خود جدا نشود. 14 زیرا که شوهر بیایمان از زن خود مقدس میشود و زن بیایمان از برادر مقدس میگردد و اگرنه اولاد شما ناپاک میبودند، لکن الحال مقدسند. 15 اما اگر بیایمان جدایی نماید، بگذارش که بشود، زیرا برادر یا خواهر در این صورت مقید نیست و خدا ما را به سلامتی خوانده است.” اول قرنتیان 12:7-15
در اینجا پولس رسول میگوید که اگر شریک بیایمان شما را به دلیل ایمانتان ترک کند، شما اسیر پیمان ازدواج نیستید.
بنابراین، برادر برانهام گفت که از طرف خدا این اجازه را به شوهران و همسران داده است که به زندگی مشترکشان ادامه دهند و همان گناه را بار دیگر تکرار نکنند. آنها به دلیل تعلیم اشتباه طلاق گرفته و بار دیگر ازدواج کردند. حال باید آنطور که هستند، باقی بمانند و هرگز این گناه را تکرار نکنند.
خلاصه:
- اگر زن مرتکب زنا شود، شوهر میتواند طلاق گرفته و ازدواج مجدد کند.
- زن فقط زمانی میتواند ازدواج مجدد کند که شوهرش مرده باشد.
- ابطال همان طلاق است.
- اگر شما خارج از ارادهی کامل خدا طلاق گرفته و ازدواج مجدد کردهاید، به مسیرتان ادامه دهید و دیگر این گناه را مرتکب نشوید.
چگونه حقانیت کتابمقدس را ثابت کنیم؟
چرا میخواهیم درمورد «حقانیت کتابمقدس» صحبت کنیم؟ ما مطمئناً درک میکنیم که خداوند بارها کلامش را به اثبات رسانده است. لیکن شیطان با حملههای زیرکانه در این دوره میخواهد کتابمقدس را منسوخ، بد، ضد زن و غیره نشان دهد. مدارس، رسانهها، سرگرمیها و فرهنگ دائماً تلاش میکنند تا ما را قانع کنند که کتابمقدس درست نیست. حتی طبیعت گناهآلود خود ما نیز اغلب به ما میگوید که کتابمقدس درست نیست.
درک این مطلب مهم است که ما اعتماد کامل به کتابمقدس داریم. کتابمقدس به ما نشان میدهد که باید چگونه زندگی کنیم. کتابمقدس به ما از نقشهی خدا برای دنیا، خانوادهمان، دوستانمان و خودمان تعلیم میدهد. این فقط یک کتاب نیست که توسط چند مرد نوشته شده باشد، این کلام خداست.
ما مشخصاً میتوانیم با خواندن محتویات کتابمقدس و مطالعهی تاریخ بفهمیم که آن کلام خداست. تاریخ کلام خدا را معتبر میداند.
اعتراضات
اعتراضات بسیار و متداولی علیه کتابمقدس میشنویم. اولین اعتراض این است که کتابمقدس توسط انسان نوشته شده است، نه توسط خدا. قطعاً کتابمقدس توسط انسان نوشته شد. با این حال، این کل تصویر نیست.
“تمامی کتب از الهام خداست و به جهت تعلیم و تنبیه و اصلاح و تربیت در عدالت مفید است.” دوم تیموتائوس 16:3
کتابمقدس توسط مردانی که تحت الهام خدا بودند، نوشته شد. عبارت «الهام خدا» در زبان یونانی یک کلمه است و به معنای «دم خداوند» است. کتابمقدس از دهان خدا آمده است. خدا کلامش را به ذهن این مردان که بدین منظور تعیین شده بودند، دمید.
“زیرا که نبوت به ارادهی انسان هرگز آورده نشد، بلکه مردمان به روحالقدس مجذوب شده، از جانب خدا سخن گفتند.” دوم پطرس 21:1
کتابمقدس از دهان خدا به مردان مقدس دمیده شد، آنها نیز با هدایت روحالقدس آن را نوشته و اعلام کردند. کتابمقدس توسط خدا از طریق انسان نوشته شد.
اعتراض دیگر این است که کتابمقدس خود را نقض میکند. این بخش برای رسیدگی به تضادهای تصور شده نیست، با این حال هر تضادی دارای یک پاسخ است.
یکی دیگر از اعتراضهای مهم علیه کتابمقدس این است که اکتشافات علمی با آن در تضاد است. اولاً علم به نتیجه نمیپردازد، بلکه به مشاهداتی براساس آزمایش میپردازد. همانطور که مشاهدات بیشتر در دسترس قرار میگیرد، اغلب علم پذیرفته شده به طور کامل منسوخ میشود و نظریههای جدید پذیرفته میشوند. نکته مهم دیگر این است که کتابمقدس و جهانبینی آن ما را به نتیجهی منطقی میرساند که اگر مطالعه کنیم، میبینیم حقایقی در جهان وجود دارد که باید کشف شود. بدون کتابمقدس دنیای طبیعی مملو از هرج و مرج و پوچی است. علم فرض میکند که پاسخهایی وجود دارند و دنیای طبیعی دارای نظم است و این جهانبینی از کتابمقدس نشات گرفته نه از بیخدایی.
چطور میدانیم که کتابمقدس درست است؟
کتابمقدس دارای یک پیغام است، پیغامی که کمکم در طول تاریخ انباشته شده است. موضوع اصلی کتابمقدس چیست؟ این پیغام در طول تمام کتابمقدس یکی است. هیچ کتاب دیگری که در طول 3.400 سال و توسط40 نویسندهی مختلف نوشته شده باشد، این کار را نکرده است. این امر به تدریج در طول زمان آشکار شد و مکاشفهی هدف خدا در طول زمان روشنتر میشود، بدون اینکه در مقطعی تغییر چشمگیری داشته باشد.
کتابمقدس از چهار جهت با کتابهای دیگر متفاوت است، مخصوصاً کتابهای هم دورهاش، در عهد باستان. از هیچ کتاب باستانی دیگری چنین نسخههای زیادی یافت نشده است. تقریباً همهی نسخهها مثل هم هستند، چه قدیمی باشند چه جدید. کتابهای دیگر آن دوره کارهای شریری را که پادشاهان انجام داده بودند، مخفی میکنند ولی کتابمقدس گناهان پادشاهان، کاهنان و انبیاء را بدون تبعیض بیان میکند. در خاورمیانه کتاب دیگری وجود ندارد که ایمان به خدای واحد را تعلیم دهد. تمام فرهنگهای آن زمان به خدایان متعدد معتقد بودند.
یافتههای باستان شناسی در طول تاریخ دقت شگفتانگیز کتابمقدس در شرح وقایع تاریخی را نشان داده است. آنها بارها و بارها مصنوعاتی را پیدا میکنند که صحت کتابمقدس را تأیید میکند. باستان شناسان در سال 1993 در اسرائیل سنگی شکسته را پیدا کردند که روی آن نوشته شده بود: “پادشاه سوریه، پادشاهان اسرائیل و پادشاه خانهی داوود را کشت.” میتوانید این داستان را در دوم پادشاهان 1:13-25 بخوانید. آنها در سال 1843 شهری را که در کتاب اشعیا 1:20 آمده است، کشف کردند. در صورتیکه قبلاً فکر میکردند این یک شهر خیالی است و وجود خارجی ندارد.
ماهیت نبوتی کتابمقدس صحت آن را ثابت میکند. کتاب اشعیا باب 53، 800 سال پیش از اینکه عیسی مصلوب شود، نوشته شد. مزامیر 25:20 و انجیل یوحنا به صلیب کشیده شدن را توصیف میکنند. اینها مجازاتهای عادی در زمان داوود یا اشعیا نبودند. این کار برای مدت کوتاهی توسط رومیان انجام میشد و تقریباً 1000 سال پیش از وقوع این حادثه نوشته شده بود. زکریا 9:9 توسط انجیل متی 2:21-4 به تحقق میپیوندد. زمانیکه عیسی سوار بر یک الاغ وارد اورشلیم میشود و مردم او را بعنوان پادشاه تحسین کردند، زکریا این اتفاق را 600 سال پیش از آنکه رخ دهد، نبوت کرده بود. میکا 2:5، 800 سال پیش از اینکه عیسی در بیت لحم به دنیا آید، نوشته شد. دانیال باب 2 درمورد سه امپراطوری که در آن زمان خواهند آمد، گفت: فارس، یونان و سپس روم.
همچنین یک بینش الهی درمورد اینکه سیاره چطور عمل میکند، وجود دارد. اشعیا 22:40 درمورد گسترش مداوم کیهان صحبت میکند، اما این تا سال 1920 کشف نشده بود. ایوب 10:26 نشان میدهد که زمین کروی است و در 7:26 نشان میدهد که زمین در فضا معلق است و بر روی چیزی قرار ندارد. این 3500 سال پیش از اینکه علم آن را کشف کند، نوشته شد.
پیش از اینکه این بخش را به اتمام برسانم، میخواهم شما را با بیانیهی کوتاهی از کتاب «چطور میدانیم کتابمقدس درست است» تنها بگذارم:
منظور ما از کلام خارجی، منابع غیرکتابمقدسی است. حقایق روشن هستند، کتابمقدس در مقایسه با تمام کتابهای باستانی (مانند ایلیاد هومر، جمهوری افلاطون، جنگهای گالیک سزار)، دارای قدیمیترین نسخهها، بیشترین تعداد نسخه و دقیقترین نسخهها است.
سر فردریک کنیون میگوید:
“میتوان به یقین اعلام کرد که متن کتابمقدس معتبر است. بخصوص این موضوع درمورد عهد جدید صدق میکند. تعداد دستنوشتههای اصل از عهد جدید، نخستین ترجمههای کتابمقدس و نقل قولهایی از آن در نوشتههای قدیمیترین نویسندگان کلیسا آنقدر زیاد است که عملاً معلوم است متن حقیقی هر کتاب مشکوک در برخی از نسخههای دیگر نیز وجود دارد. این را نمیتوان درمورد کتابهای باستانی دیگر دنیا گفت.”
تمامی کتابمقدس به جز یازده آیه را میتوان از نقل قولهای پدران کلیسا بازنشر داد. این یک دروغ نیست و جعل نشده است. شاگردان شما باید بدانند که کتابمقدس عاری از اشتباه و لغزشناپذیر است. عبارت «عاری از اشتباه» به گمراه نکردن اشاره دارد. بنابراین کتابمقدس در تمام مسائل یک راهنمای امن و قابل اعتماد است. «عاری از لغزش» نیز به معنای جدا بودن از تمام دروغها و اشتباهات است، پس کتابمقدس به این شکل قابل اعتماد است. خود خدا گفته که کلام او محو نخواهد شد (انجیل یوحنا 35:10).
بسیاری از مورخان غیرمذهبی و باستان شناسان از بسیاری از ادعاهای کتابمقدس حمایت میکنند. همانطور که نلسون گلوک باستان شناس معروف یهودی نوشته است:
“بطور قطع باید گفت که هیچ یافتهی باستانی کشف نشده که با ارجاعات کتابمقدس در تضاد باشد.”
همچنین ویلیام اف. آلبرایت (ملقب به «پدر باستان شناسی مدرن») میگوید:
“جای شکی وجود ندارد که باستان شناسی، تاریخی بودن عهد عتیق را تأیید کرده است.”