نسخهی ماه سپتامبر 2017، سه موضوع مهم را پوشش میدهد:
- کلید پیروزی در جنگ روحانی
- آن فرشتهی زورآور چه زمانی نازل شد؟
- غلام مذکور در انجیل متی 45:24 کیست؟
کلید پیروزی در جنگ روحانی
“زیرا که ما را کُشتی گرفتن با خون و جسم نیست، بلکه با ریاستها و قدرتها و جهانداران این ظلمت و با فوجهای روحانی شرارت در جایهای آسمانی.” افسسیان 12:6
اولین و مهمترین نکتهای که باید درک کنیم، این است که زندگی ما در جنگهای روحانی قرار دارد؛ چه از این موضوع آگاه باشیم، چه نباشیم. هر شخصی بر روی زمین در حال تجربه کردن قدرتهای شرارت است، این قدرتها قصد دارند از آنها برای نقشهی شیطانی شکست دادن نقشهی خدا استفاده کنند. ما میتوانیم بیشتر این موضوع را بشکافیم و بگوییم که دو قدرت روحانی در این جنگ وجود دارند. این جنگ بین فرشتگان و فرشتگان سقوط کردهای است که آنها را شیاطین میخوانیم. یهوه صبایوت رهبر عادلین است و شیطان رهبر شریران است. این دو قدرت برای حکومت درگیر جنگ با یکدیگر هستند، اما به طور خاص، آنها برای به دست آوردن یک روح نیر با هم میجنگند.
خدا به دنبال برگزیدگان است تا آنها را نجات داده و زیر حکمرانی خود بیاورد تا هدف ابدیاش را تحقق بخشد. شیطان میخواهد جلوی این هدف را بگیرد. او از هر وسیلهای برای انجام این کار استفاده میکند. اولین چیزی که شیطان از آن استفاده میکند، این است که اجازه ندهد شما در مورد او و کارهایش آگاه شوید. زمانی که او این کار را انجام میدهد، کارهای خودش را به «افسردگی شما»، «افکار شریرانهی شما» و «… شما» ربط میدهد، شما خودتان جای خالی را پر کنید. واقعیت این است که ما دارای طبیعتی گناهآلود هستیم و گناهکار میباشیم. حتی آنهایی که توسط خدا نجات یافتهاند طبیعتی گناهآلود دارند. اما آنانی که توسط خدا نجات یافتهاند، در روند شبیه شدن به عیسی مسیح هستند.
سپس باید مشخص سازیم که نیروهای شریر چگونه حرکت کرده و عمل میکنند. حملهی مستقیم آنها از طریق اندیشهها و افکار زندگی شما است. آنها میخواهند طرز فکر شما را کنترل کنند. آنها با شما صحبت میکنند و شما آن را بعنوان افکار میشنوید. ما باید برای تمییز دعا کنیم تا بتوانیم درک کنیم چه چیزی از طرف خداست و چه چیزی افکار شیطانی است. دیوها به گونهای با شما صحبت میکنند که به نقاط ضعفتان مربوط میشود. حکمت آنها این چنین است که چیزهایی را بیان میکنند که تا حدی به فکر شما نزدیک است. آنها میخواهند شما فراموش کنید که این یک روح پلید است که با شما صحبت میکند. طریق آنها این چنین است تا شما با آنها وارد جنگ نشوید. آنها میدانند به محض اینکه فرزند پر از روح خدا با آنها وارد جنگ شود، آنها خواهند باخت. بنابراین آنها با طرز فکر شما بازی میکنند. میخواهند شما را به سمت بیتفاوتی هدایت کنند. شاید میدانند که شما هرگز از خدا و کتابمقدس دور نخواهید شد، بنابراین سعی خواهند کرد تا بیتفاوتی و ضعف را وارد زندگی روحانی شما کنند. دیوها باعث میشوند که شما به آرامی به کلام خدا شک کنید و همین که شک میکنید، قدرت خود را از دست میدهید. یا شاید آنها به آرامی رفتاری مغرورانه را در جایگاه روحانی که قرار دارید ایجاد میکنند، و باعث میشوند که شما نسبت به دیگران سخت شوید. این به نوبهی خود حس غروری را به شما میدهد که باعث میشود با محبت به کمک دیگران نروید.
دیوها مستیماً به شما نمیگویند که وظایف روحانی رفتن به کلیسا، دعا کردن و تغذیه از خوراک روحانی کلام خدا را نادیده بگیرید. بلکه آنها راههای «بیخطری» را برای فرار از استرس و فشار زندگی فراهم میکنند. این راههای «بیخطر» سرگرم کننده به آرامی تبدیل به پناهگاهی میشود که بر زندگی شما حکمرانی میکند. دیوها به طور غیر مستقیم نیز به ما حمله میکنند. آنها این کار را با استفاده از برادران و خواهران ما، دوستان ما، فیس بوک، اینستاگرام و غیره انجام میدهد. دیوها از آنها استفاده میکنند تا ما را تشویق به انجام کاری کنند که قبلاً در موردش صحبت کرده بودیم. شیطان میداند که اگر ما او را فراموش کنیم، میتواند راه خود را پیاده کند؛ یا اگر او خود را در حالت تفریح «بیخطر» جا بزند، میتواند ما را هدایت کند. او میخواهد ما را از زندگی مملو از دعا، گرفتن خوراک از کلام خدا، و اشتراک گذاشتن ایمانمان جدا کند. اگر شیطان به دنبال سلطه بر دنیاست، بنابراین ما درک میکنیم که او باید مانع از دعا کردن مسیحیان، گوش دادن به راستی و سپس بیان کردن راستی شود. اگر او نتواند مانع دعا کردن یا کلام خواندن ما شود، آنگاه باعث میشود که ما به ترسهایمان گوش دهیم و حقیقت را با دیگران در میان نگذاریم.
شیطان میتواند از فیسبوک، اینستاگرام و هر برنامهای که روی گوشیمان داریم، استفاده کند تا ما را از وظایف مسیحیمان جدا سازد. حتی اگر ما هرگز در این برنامهها به زنی نانجیب نگاه نکنیم و فقط با برادران و خواهرانمان «مشارکت» داشته باشیم و پستهای مذهبی و سیاسی خوب بگذاریم هم میتوانیم از انجام آنچه خدا ما را برای آن فراخوانده، جدا شویم. با این حال شیطان از این چیزهای نیکو استفاده میکند و هدفش این است که کاملاً نسبت به خدا شورش کنیم. این اتفاق با استفادهی بیش از حد و وسواسانهی رسانههای اجتماعی آغاز میشود، بعد به نگاه کردن چیزهای کمی که غرایز جسمی هستند میرود، سپس چشمان ما در حال عیاشی و نگاه کردن به زنی نانجیب یا مردی است که از متعلق به ما نیست.
چگونه در این جنگ روحانی شرکت کنیم؟
“12 زیرا که ما را کُشتی گرفتن با خون و جسم نیست، بلکه با ریاستها و قدرتها و جهانداران این ظلمت و با فوجهای روحانی شرارت در جایهای آسمانی. 13 لهذا اسلحهی تامِّ خدا را بردارید تا بتوانید در روز شریر مقاومت کنید و همه کار را بجا آورده، بایستید. 14 پس کمر خود را به راستی بسته و جوشن عدالت را دربر کرده، بایستید. 15 و نعلینِ استعدادِ انجیلِ سلامتی را در پا کنید. 16 و بر روی این همه، سپر ایمان را بکشید، که به آن بتوانید تمامی تیرهای آتشین شریر را خاموش کنید. 17 و خود نجات و شمشیر روح را که کلام خداست، بردارید. 18 و با دعا و التماس تمام در هر وقت در روح دعا کنید و برای همین به اصرار و التماس تمام بهجهت همهی مقدّسین بیدار باشید.” افسسیان 12:6-18
ما باید اسلحهی خدا را تن کنیم. واضح است که این در مورد اسلحهی فیزیکی صحبت نمیکند، بلکه روحانی. ما در آیهی 13 میبینیم که ما باید اسلحهی خداوند را برداشته و ایستادگی کنیم، یا در مقابل شریر بجنگیم. باید کمرمان به راستی بسته شده، به راستی باور داشته باشیم و درحالیکه در راستی ایستادهایم، در جنگ روحانی وارد شویم. مثال بالا را ببینید. زمانی که شیطان میآید تا افکاری مخالف کلام خدا را در ذهن شما قرار دهد، شما در راستی ایستادگی کنید و او مجبور به فرار است.
عدالت یک جوشن است. زمانی که شریر میآید تا افکار مغایر را آورده و در نتیجه به شما حمله کند، جوشن شما محافظ شما خواهد بود. این امر به شما اجازه میدهد که ضربات شریر را خنثی کنید. ما از خود هیچ عدالتی نداریم، بلکه عدالت عیسی مسیح است که به ما رسیده است. جوشن بعنوان وسیلهای دفاعی در مقابل ضربات شریر عمل میکند. مادامیکه این مکاشفه را که عیسی مسیح عدالت ماست، در قلب خود نگاه داریم، کارهای شیطان خنثی میشود.
و انجیل سلامتی محافظ پاهای ماست. خنوخ با خدا راه رفت، ما نیز باید با خدا راه برویم. انجیل سلامتی پاهای ما را از حملات شریر محافظت میکند. اگر پایمان در جنگ مجروح شود، ما نمیتوانیم بایستیم، به دنبال دشمن برویم یا در صورت لزوم از دست او فرار کنیم. ما در یک نقطه گیر کردهایم و طعمهای آسان برای شریر میباشیم. مکتوب است که:
“و چگونه وعظ کنند جز اینکه فرستاده شوند؟ چنانکه مکتوب است که چه زیبا است پایهای آنانی که به سلامتی بشارت میدهند و به چیزهای نیکو مژده میدهند.”
انجیل برقرار کننده صلح میان خدا و انسان است. و در نتیجه صلح میان مردم را باعث میشود. توجه داشته باشید، آیهی 12 میگوید:
“نعلینِ استعدادِ انجیلِ سلامتی.”
این آیه میگوید که باید همیشه برای اعلام خبر خوش عیسی مسیح آماده باشیم. این آمادگی برای موعظه کردن انجیل، یک پیگیری مستمر در روند نابودی کارهای شریر است. مسیحیای که پایش زخمی شده است، خوشحال بر روی صندلی کلیسا مینشیند، اما فراموش میکند که از طرف عیسی مسیح مأموریت دارد که انجیل را با همه در میان بگذارد.
سپر ایمان در مورد چیزی که مورخان آن را زره کامل میخوانند، صحبت میکند. این لباس کل بدن را میپوشاند. آن یک سپر کوچک و دایرهای شکل نبود که چند سانتیمتر قطر داشته باشد. بلکه این لباس از تمام بدن محافظت میکرد. ایمان دقیقاً همین کار را انجام میدهد، از تمام بدن محافظت کرده و در مقابل تیرهای آتشین شریر، بدن را پوشانده و آتش را خنثی میکند. تیرهای آتشین شریر چه هستند؟ آنها ممکن است تیرهای نوک تیزی بودند که آغشته به مواد محترقه بودند و به سمت کشتیها و سپرها شلیک میشدند تا آنها را به آتیش بکشند. همچنین میتواند در مورد تیرهایی صحبت کند که آغشته به زهر بودند و برای ایجاد حسی آتشین در فرد مورد هدف استفاده میشد. تیرهای آتشین شریر، افکار شریرانه هستند که باعث مشتعل شدن هوای نفس میشود و روح را برای انجام کارهای گناهآلود به هیجان میآورد. آنها افکار شهوتانگیز، افکار شکبرانگیز در مورد حقیقت و افکار نارضایتی در شما میباشند که باعث میشوند نسبت به شریک زندگیتان، فرزندتان، رئیستان و غیره گناه کنید.
ایمان با نگاه داشتن کلام عیسی مسیح بعنوان حقیقتی فراتر از هر چیز دیگر مانع این حملات میشود. شیطان از طریق کلمات کار میکند. آیا حرف او را باور خواهید کرد؟ عیسی مسیح کلام خود را به ما داده است، آیا به او ایمان خواهید داشت؟
کلاهخُود از سر ما محافظت میکند. در طول تاریخ اغلب سربازان کلاهخُودی بر سر میکردند که نشانی بر آن مرقوم بود. در این قسمت نماد امید و ایمان به نجات وجود دارد. این نمادی است که شما در این جنگ نجات خواهید یافت و از آن پیروز بیرون خواهید آمد. تیر، شمشیر و تبر رزم نمیتواند در این کلاهخُود نفوذ کند. مانند جلیقهی ضد گلوله امروزی، ممکن است گلوله باعث کبودی و درد شود، اما اگر جلیقه را به درستی پوشیده باشید، گلوله نمیتواند شما را بکشد. در خون عیسی مسیح ما از حملات دشمن در ذهن خود در امان هستیم. ما باید کلاهخُود او را به سر کرده و ادامه دهیم. زمانی که شریر حمله میکند، به سرزمین نجات، به صلیب عیسی مسیح برگردید.
شمشیر روح، کلام خداست. این اسلحهای است که عیسی مسیح در بیابان برای نبرد با شیطان استفاده کرد. زمانی که شیطان توسط دروغها حمله کرد، عیسی با آیات کتابمقدس به او پاسخ داد. این موضوع اهمیت به خاطر سپردن و استفاده از کتابمقدس بعنوان وسیلهای برای حمله به شیطان را نشان میدهد. این سلاحها تهاجمی هستند. از آن به خوبی استفاده کنید. اگر افسرده هستید، سراغ مزامیر بروید و خداوند را پرستش کنید. اگر از هر سو مورد حمله قرار میگیرید، ببینید عیسی مسیح چگونه به حملات پاسخ میداد. کتابمقدس شمشیری است که هر دفعه شیطان را شکست میدهد. باید از کتابمقدس درست استفاده شود. همانطور که میدانیم شیطان در پیچاندن کتابمقدس خبره است، ما نیز باید به همین اندازه در استفاده از حکمت خدا در کلامش برای جنگیدن ماهر باشیم. شیطان گفت : “مکتوب است…” و عیسی پاسخ داد،”همچنین مکتوب است.” این را هرگز فراموش نکنید.
سپس در آیهی 18 میگوید: “و با دعا و التماس تمام در هر وقت در روح دعا کنید.”
من فکر نمیکنم که این آیه اشتباهی آنجا گذاشته شده است. بزرگترین سلاح ما خارج از کلام خدا، دعاست. هنگامی که ما دعا میکنیم، روح خدا حرکت کرده و فرشتگان خدا برای نبرد به صف شده و تقویت میشوند. برای نبرد با شیطان، دعا را سلاح خود کنید. غیبت را سلاح خود نسازید، ترس را دفاع خود نسازید. اینها سلاحهایی هستند که شیطان از آنها استفاده میکند. شیطان شمشیر غیبت و سپر ترس و غیره را برمیدارد. با چیزهایی که خدا به شما داده است، با قدرتهای شریر بجنگید.
آن فرشتهی زورآور چه زمانی نازل شد؟
این سؤال پاسخ بسیار سادهای دارد، لیکن توضیح آن تا حدی پیچیده است. سؤال از اینجا نشأت میگیرد. ما در سال 1963 متوجه شدیم که هفت مُهر گشوده شدند. فرشتهی زورآور در مکاشفه 10 به همراه کتابچهای گشوده نازل میشود، مُهرهای آن تازه باز شده بودند و هفت رعد سخن گفتند. این اسرار، کتابچهی گشوده شده را به پیغامآور دورهی هفتم کلیسا مرتبط میسازد. بنابراین اگر هفت مُهر در سال 1963 توسط عیسی مسیح باز شد و سپس نازل شده و به برادر برانهام آشکار شد، از لحاظ منطقی فرشتهی زورآور در سال 1963 نازل شده است.
مشکلی که پدید میآید و درست درک نمیشود، این است؛ چطور میتوانیم بگوییم فرشتهی زورآور در سال 1963 نازل شد، در صورتی که ستون آتش حتی در سال 1933 همراه برادر برانهام بود، در آن زمان ستون آتش نازل شد و گفت: “همانطور که یحیی تعمید دهنده فرستاده شد تا پیشرو آمدن اولیهی عیسی مسیح باشد، همچنین تو به همراه یک پیغام برای آمدن ثانویهی او فرستاده خواهی شد.” حتی او در سال 1958 توضیح میدهد اتفاقی که در خدمتش در حال رخ دادن است، این است که پسر انسان دارد از آسمان آشکار میشود.
در بسیاری از موارد در کتابمقدس، تنها یک اعتراف سادهی ایمان لازم است. هر دو اینها درست میباشند. ستون آتش و فرشتهی خداوند سالها قبل از سال 1963 با برادر برانهام بودند. و جای هیچ شکی وجود ندارد که در سال 1963 بود که مُهرها آشکار شد و آنگاه فرشتهی زورآور نازل شد. برادر برانهام در مورد عکس آن ابر صحبت کرد و گفت که عکس را به سمت راست برگردانند و تصویر خداوندمان را که در آنجاست، ببینند. او برای آشکار ساختن هفت مُهر به زمین نازل شد. هر دو اینها درست میباشند. در اینجا یک ایده مقابل یک ایدهی دیگر نیست. هر دو آنها اظهاراتی درست هستند. آنها تنها نیاز به تلفیق مناسب کتابمقدسی دارند.
میخواهم به یک آیه از کتابمقدس اشاره کنم و توضیح کتابمقدس را در مورد این حقیقت ارائه دهم.
“9 و خداوند به موسی گفت: «اینک من در ابرمُظْلِم نزد تو میآیم، تا هنگامی که به تو سخن گویم قوم بشنوند و بر تو نیز همیشه ایمان داشته باشند.» پس موسی سخنان قوم را به خداوند باز گفت. 10 خداوند به موسی گفت: «نزد قوم برو و ایشان را امروز و فردا تقدیس نما و ایشان رخت خود را بشویند. 11 و در روز سوم مهیا باشید، زیرا که در روز سوم خداوند در نظر تمامی قوم بر کوه سینا نازل شود.” خروج 9:19-11
در اینجا یهوه بطور مستقیم با موسی صحبت میکند. همان یهوهای که فرزندان اسرائیل را توسط ستون آتش و ستون ابر رهبری میکرد. او آنجا حاضر بود و با این حال به موسی گفت که مردم را مطلع سازد که: “خداوند در نظر همه نازل میشود.” برای درک بهتر این نمونه باید توضیح دهیم که خدا داشت به موسی میگفت که میخواهد ده فرمان را به او بدهد. بنابراین ما میبینیم که یهوه نازل میشود و لوحهای سنگی را به موسی میدهد تا او نیز آنها را به قوم بدهد.
این یک نمونهی فوقالعاده است؛ بیایید به آن بپردازیم. برادر برانهام از طریق آیات و معجزات خدا را آشکار میسازد. زمان میگذرد و چیزهای بسیاری اتفاق میافتد که حضور خدا را آشکار میسازند. سپس به سال 1963 میرسیم، خدا به برادر برانهام میگوید که به آریزونا برود و هفت فرشته او را ملاقات خواهند کرد. سپس این ابر ظاهر شد، بعد متوجه میشویم که آن خداوند عیسی مسیح است که از طریق هفت فرشته با نبی خدا ملاقات کرده است. آن فرشتگان هفت رعد اسرارآمیز را آشکار میکنند. در مورد این رعدها به طور خاص چیزی نوشته نشده است، اما اسراری در کتابمقدس هستند که باید آشکار شوند. یهوه که در حضور موسی بود گفت، در ابری غلیظ نازل خواهم شد و ده فرمان را به تو خواهم داد، همین عیسی بود که در یک ابر به همراه کتابچهای باز و به منظور آشکار ساختن هفت مهر نزد برانهام رفت.
غلام مذکور در انجیل متی 45:24 کیست؟
“پس آن غلام امین و دانا کیست که آقایش او را بر اهل خانهی خود بگمارد تا ایشان را در وقت معیّن خوراک دهد؟” انجیل متی 45:24
بارها این سؤال را دریافت کردهام که غلام مذکور در انجیل متی 45:24 کیست؟ ممکن است فکر کنید، چرا این سؤال پرسیده میشود. خوب، دلیلش این است که پس از برادر برانهام رهبران متفاوتی برخاستهاند و مدعی شدهاند که فردی مهم هستند و مدعی شدهاند که آن غلام دانا هستند. بسیاری از پیروان اِوالد فرانک مدعی هستند که او همان غلام داناست که در موردش صحبت شده است. به یا داشته باشید، کلام میگوید امین و دانا. درصورتیکه، اوالد فرانک سالها پیش با منشی خود مرتکب زنا شد، همسرش از او طلاق گرفت و حال او با زن دیگری ازدواج کرده است. ما بهترین آرزو را برای او داریم و هیچ نیت بدی نداریم، اما این رفتار را نمیتوان بعنوان امین و دانا تلقی کرد. به راستی که خداوند قادر است تکتک ما را ببخشد. من به هیچ وجه در مورد بخشش صحبت نمیکنم. اگرچه اگر مردی در طول خدمتش مرتکب چنین گناهی شود و سپس به خدمتش ادامه دهد، حتی پس از اینکه از انجام آن رد صلاحیت شده است، نمیتواند دانا و امین تلقی شود. ما میخواهیم افکارمان را در کتابمقدس بنا کنیم، نه تفسیرهای انسانی.
متن این آیه در مورد دورهی زمانی صحبت میکند که در انجیل لوقا 22:17-30 بعنوان ایام پسر انسان نام برده شده است. این یک آیهی موازی است و خود عیسی مسیح آن را بیان کرده است. ایام نوح و آمدن پسر انسان در این آیه و انجیل لوقا 26:17 به هم مرتبط هستند. این آیات به وضوح در مورد زمان آخر صحبت میکنند، درست قبل از ربودگی و نابودی زمین توسط آتش.
عیسی در آیهی 43 توضیح میدهد که اگر صاحبخانه میدانست که دزد چه زمانی میآید، آنها برای آمدنش آماده میبودند. سپس عیسی در آیهی 44 میگوید که آنها نیز باید آماده باشند، چون پسر انسان در ساعتی خواهد آمد که انتظارش را ندارند. در این زمان است که میگوید:
“پس آن غلام امین و دانا کیست که اربابش او را به سرپرستی خانوادهی خود گماشته باشد…؟”
زمانیکه به دنبال کلمهی «غلام دانا و امین میگردید»، جستجو در پیغام هیچگونه نتیجهای به همراه نخواهد داشت. برادر برانهام موعظهای با عنوان «خوراک روحانی در زمان مناسب» دارد. او حتی در آن موعظه این آیه را نمیخواند، اما از عبارت «خوراک در زمان مناسب» استفاده میکند. کل این موعظه به زمانی اشاره دارد که ایلیا در مکان مخفی توسط کلاغها تغذیه میشد. او شروع به توضیح دادن کرد و به انبیای دیرین اشاره میکند که حامل پیغام برای مردم بودند و اینکه خداوند خدا تا زمانی که موضوعی را بر نبی خود آشکار کند، کاری انجام نمیدهد. او به عاموس 7:3 اشاره کرد و با گفتن اینکه خوراکی مخفی وجود دارد که دنیا از آن اطلاع ندارد، به صحبتش خاتمه داد. او به کلام خدا که امروز تحقق یافته، اشاره میکند.
“ما بار دیگر در اینجا متوجه میشویم که اگر کلام در دست ماست و برای ما آمده، همانطور که برای ایلیا در آن ایام شد، همان کارهایی را انجام خواهد داد که ایلیا انجام داد. از چیزهای مخفی خدا که از مابقی دنیا پنهان است، تغذیه خواهد کرد. آه! بار دیگر پیغام و پیغامآور را یکی خواهد کرد. خوارک روحانی آماده است و اکنون وقتش است. هریک از شما که بخواهید، میتوانید این خوراک را داشته باشید، اگر حاضرید که از تمام بیایمانی زمانه فاصله بگیرید، اگر حاضر هستید که نزد مسیح بیایید، وارد وعدهی او شوید.”
65-0718E، خوراک روحانی در زمان مناسب، برادر ویلیام ماریون برانهام
برادر برانهام اکنون از صحنه خارج شده و هنوز ربودگی اتفاق نیافتاده است. همانطور که آیات را خواندیم و نگاه کردیم، آیات به آماده بودن در زمان آمدن دزد صحبت میکند. در مورد آنهایی است که عروس را با خوراک مخفی تغذیه میکنند. آن غلام دانا و امین کیست که به سرپرستی خانواده (خانه) گماشته شده باشد؟ این یک خدمت یک نفره نیست. این چالشی است برای هر خادم کلام خدا که سرپرست خانوادهاش است، نه بعنوان ارباب، بلکه بعنوان غلام و خادم. آیهی 46 میگوید:
“خوشابحال آن غلام که چون اربابش بازگردد، او را مشغول این کار ببیند.”
واضح است که این برای هر خادم انجیل یک چالش محسوب میشود که «خوراک ایشان را به موقع» بدهد. خوراک توسط نبی ملاکی 5:4-6 داده شده است، اما نیاز به ناظر وجود دارد تا بتوان آن خوراک را به خانواده (عروس) داد. این خدمت یک نفره نیست؛ این خدمت عروس است، عروسی که خوانده شده است تا نسبت به کلام امین باشد.
“ما در هر دوره دقیقاً همین الگو را داریم. به همین دلیل است که نور در هر دوره در یک منطقهی مشخص و از طریق پیغامآوری میآید که از سوی خدا فرستاده شده است، و سپس نور از آن پیغامآور به خدمت دیگر خادمینی که در امانت تعلیم دیدهاند، گسترش مییاید. اما البته تمام اشخاصی که خدمت میکنند، همیشه یاد نمیگیرند که چقدر ضروری است تا فقط چیزهایی که پیغامآور گفته است را بیان کنند. (به یاد داشته باشید که پولس به مردم هشدار داد که فقط چیزهایی که او گفته است را بیان کنند، اول قرنتیان 14:37: “اگر کسی خود را نبی یا روحانی پندارد، اقرار بکند که آنچه به شما مینویسم، احکام خداوند است.” چه؟ کلام خدا از تو صادر شده است؟ یا فقط به تو داده شده است؟) آنها در این قسمت و آن قسمت مطالبی را کم و زیاد میکنند، و دیری نمیگذرد که دیگر پیغام خالص نخواهد بود و این جنبش و احیاء خواهد مرد. ما باید در شنیدن صدا بسیار محتاط باشیم، زیرا روح تنها یک صدا و آن هم صدای خدا است. پولس به آنها هشدار داد چیزی را بگویند که او گفته بود، حتی پطرس هم چنین کرد. او به آنها هشدار داد که حتی او هم نمیتواند یک کلمه از آن چیزی را که توسط مکاشفه به آنها گفته بود، تغییر دهد. آه، چقدر مهم است که صدای خدا را از طریق پیغامآورش بشنویم و سپس آنچه را که به آنها داده شده است، به کلیساها بگوییم.”
شرحی بر هفت دورهی کلیسا، فصل چهارم – عصر کلیسای اسمیرنا، برادر ویلیام ماریون برانهام