Marriage
در خبرنامهی این ماه قصد دارم تا درمورد ازدواج بنویسم که، نگاهی به هدف، مسئولیّت و تحقّق آن در مسیح، نقش شوهر و همسر و یگانگی آن خواهیم داشت.
در جوامع و فرهنگهایمان ما نگرشهای متفاوتی را در مورد موضوع ازدواج و پرداخت به آن داریم. امّا بعنوان مسیحی میدانیم که خدا هدف و نقشهای برای ازدواج دارد. بیایید نگاهی به این نقشه داشته باشیم تا هردو ما (زن و شوهر) نقش خودمان را در ثبات یک زناشویی زیبا پیدا کنیم.
و خداوند خدا گفت: “خوب نيست كه آدم تنها باشد. پس برايش معاونى موافق وي بسازم.
و خداوند خدا هر حيوان صحرا و هر پرنده آسمان را از زمين سرشت و نزد آدم آورد تا ببيند كه چه نام خواهد نهاد و آنچه آدم هر ذى حيات را خواند، همان نام او شد.
پس آدم همه بهايم و پرندگان آسمان و همه حيوانات صحرا را نام نهاد. ليكن براى آدم معاونى موافق وى يافت نشد.
و خداوند خدا، خوابى گران بر آدم مستولى گردانيد تا بخفت، و يكى از دندههايش را گرفت و گوشت در جايش پركرد.
و خداوند خدا آن دنده را كه از آدم گرفته بود، زنى بنا كرد و وى را به نزد آدم آورد.
و آدم گفت: همانا اينست استخوانى از استخوانهايم و گوشتى از گوشتم، از اين سبب «نسا» ناميده شود زيرا كه از انسان گرفته شد.
از اين سبب مرد پدر و مادر خود را ترک كرده، با زن خويش خواهد پيوست و يک تن خواهند بود.”
در این آیات ما با خلقت زن و هدف ازدواج آشنا میشویم. بین مرد و زن یک پیوستگی وجود دارد. دراینجا خواندیم که زن از دندهی مرد خلق شد و متعلّق به مرد بود. بطور خاص عبارتی که در انگلیسی به دنده ترجمه شده، درواقع به معنای “پهلوی او” است. به احتمال زیاد کمی از گوشت و استخوان او گرفته شده بود. از اینرو، آدم گفت: “همانا این است استخوانی از استخوانهایم و گوشتی از گوشتم.” مقداری گوشت و استخوان گرفته شده بود.
خدا میتوانست به سادگی حوّا را از خاک زمین خلق کند، ولی اگر این کار را میکرد آدم او را بعنوان شخصی جدا و متمایز در نظر میگرفت. امّا از آنجاییکه حوّا از پهلوی او گرفته شده بود، آدم او را به چشم بخشی از خود و دقیقاً در ذات و ذهن و حقوق، برابر دید.
مفهوم خلقت حوّا و بیان آدم در باب ازدواج چیست؟
طبیعت و جایگاه زن
ابتدا مرد خلق شد و از اینرو میتوانیم استنباط کنیم که او میبایست نقش رهبری زن را داشته باشد. هرچند که او از پهلوی مرد گرفته شده بود، ولی پی میبریم که او با مرد برابر است. او کاملاً از همان چیزهایی ساخته شد که مرد از آن برخوردار است.
خدا میخواهد که مرد پیشرو باشد، و در رابطهاش با زن مهیّا کننده و رهبر باشد. در عین حال میخواهد مرد دریابد که زن با او برابر است. زن بخشی از اوست، از اینرو باید با او به گونهای رفتار شود که مرد با بدن خود رفتار میکند. وقتی تصمیمی میگیرید اینکار را با هم انجام میدهید. شما یک هستید و نمی تواند به تنهایی و جدای از هم وجود داشته باشید و یا تصمیم بگیرید.
“
همين طور، بايد مردان زنان خويش را مثل بدن خود محبّت نمايند زيرا هر كه زوجه خود را محبّت نمايد، خويشتن را محبّت مي نمايد.
زيرا هيچ كس هرگز جسم خود را دشمن نداشته است بلكه آن را تربيت و نوازش مي كند، چنانكه خداوند نيز كليسا را.”
درست به همان صورتی که ما بواسطهی محبّت و کاری که مسیح برای ما انجام داد تسلیم او هستیم و او را مطابعت میکنیم، به همان صورت زن نیز مردی که او را اکرام داشته و تسلّی میدهد تمکین خواهد نمود. او این کار را نه از روی اجبار که از روی علاقه و محبّت انجام خواهد داد. عشق، محبّت و مطیع بودن، تنها از طریق یک ارادهی آزاد و بواسطهی یک تمایل صادقانهی قلبی حاصل میشود.
هدف از ازدواج
“از اين سبب مرد پدر و مادر خود را ترک كرده، با زن خويش خواهد پيوست و يک تن خواهند بود.”
هدف از ازدواج در یک یگانگی دوجانبه یافت میشود. یک تن بودن به چه معناست؟ مرد باید ابتدا والدین خویش را ترک کند. شما باید مقام و اقتدار آنها را ترک کرده و به همسر خود بپیوندید. پیوستن به معنای با هم یک شدن، یک شدن با یک هدف مشترک است.
و بعد زمانیکه به هم پیوستید آنگاه یک تن هستید. واضحترین و اوّلین درکی که از یک تن بودن وجود دارد ارتباط جنسی است که باعث بوجود آمدن فرزندان میشود. هرچند که جنبهی دیگر این یگانگی از نظر قلب و ذهن است.
“و اين دو يك تن خواهند بود چنانكه از آن پس دو نيستند بلكه يك جسد.”
آنها دیگر دو تن نیستند. اکنون آنها یک تن هستند، یک بدن. یک تن بودن به معنای در اتّحاد بودن است.
این یگانگی باید در قلب، فکر و جان باشد. اکنون دیگر شما زندگی جداگانهای ندارید که بخواهید تصمیمات جداگانه بگیرید. وقتی شما در فکر و جان یک باشید، تمایل دارید که با یکدیگر در ارتباط باشید. اشتیاق دارید تا کار یکدیگر باشید و یکدیگر را خشنود سازید.
از نظر جنسی یگانه بودن و فرزند آوردن بسیار ساده است. یک «ابله» هم میتواند این کار را انجام بدهد. ولی بعنوان فرزندان، ما خوانده شدیم تا کاری بیش از آن ابله انجام بدهیم. ما خوانده شدهایم تا در فکر و قلب خویش با همسرمان در یک یگانگی باشیم. ما خوانده شدهایم تا زندگیمان را با هم تقسیم کنیم، تصمیماتمان را با هم تقسیم کنیم و در همه چیز متّحد باشیم.
برخی از مردان تصوّر میکنند که باید هر تصمیمی را بدون دخالت دادن همسرشان بگیرند. این یگانگی نیست. این مردی است که بر همسر خویش حکمفرایی میکند. مرد هدایت میکند و زن با او همگام میشود ولی درعین حال او دعا میکند و هدایتش را در تصمیمهایش از روحالقدس میگیرد.
رفتار و مسئولیت در مسیح
بعنوان مسیحی ما خوانده شدهایم تا صرفنظر از رفتار و برخورد فرد با ما او را محبّت نماییم. پس اگر کسی نسبت به شما خشن است، از شما تنفّر دارد یا به شما آزار میرساند عیسی از شما خواسته است او را به تمامی قلب خویش محبّت نمایید.
گاهی اوقات در زناشویی، مسایل آنگونه که میخواهیم پیش نمیرود و همسرمان رفتاری را از خود بروز میدهد که باعث خشم و یأس ما میشود. هرچند که ما بعنوان مسیحی به حیاتی بالاتر از این عکس العملها خوانده شدهایم. ما خوانده نشدهایم تا با خشم و خشونت پاسخ بدهیم. عیسی خواسته صرفنظر از رفتار سایرین، ما ایشان را محبّت نماییم. حتّی اگر آنها با ما بد رفتاری میکنند ما باید با محبّت و حس خدمت به ایشان پاسخگو باشیم.
برادر برانهام میگفت: “میدانید، محبّت بزرگترین نیرویی است که ما داریم، قدرتمندترین نیرو. به این ایمان دارید؟ محبّت. محبّت کارهایی را انجام میدهد که هیچ چیز دیگری قادر به انجام آن نیست.” اگر میخواهید همسرتان را تغییر دهید تا رفتاری بهتر با شما داشته باشد از قدرتمندترین نیرویی که در اختیار داریم استفاده کنید، یعنی محبّت. آنها را محبّت کنید، با یک حس قربانی نمودن خویش، آنها را بدون انتظار پاسخ و یا چیز دیگری محبّت نمایید. اگر در رابطهای اهانت آمیز هستید همین نیروی قدرتمند در کنار دعا میتواند کمکی موثر باشد. حتی گاهی اوقات ممکن است خطر بزرگی زندگی شما را تهدید کند و بهترین کار این است که با شبان خودتان در این مورد صحبت کنید. متوجّه هستم که مکن است از شوهر خودتان ترس داشته باشید ولی این خیلی اهمیّت دارد که از شبان یا یکی از بزرگان کلیسا، زمانیکه به شما اهانت میشود کمک بخواهید.
“و هر كه از شما بزرگتر باشد، خادم شما بُوَد.”
خیلی از افراد براین باور هستند که زناشویی یک توافق 50 – 50 است، اگر تو 50% بگذاری من نیز 50% از تلاش خود را خواهم گذاشت. ما خوانده نشدهایم تا مانند دنیا زندگی کنیم. این توافقی است که آنها دارند. عیسای مسیح از ما میخواهد بدون درنظر گرفتن رفتاری که با ما میشود، با تمام قلبمان محبّت کنیم. حتّی اگر همسر ما در زناشوییمان تلاش نمیکند. ما خوانده شدهایم تا 100% تلاشمان را انجام بدهیم. شاید این بعضی اوقات سخت و آزار دهنده باشد، ولی پاداش این محبّت را با تمام وجودتان دریافت خواهید نمود. این افتخار بزرگی است که همانگونه محبّت کنید که عیسی از شما خواسته است. هرگز از آن پشیمان نخواهید شد.
بطور مثال ممکن است فکر کنید که همسر شما خیلی تنبل است و خانهتان بسیار کثیف شده است. خواست شما این است که به آنها بگویید دست از تنبلی بردارند و به کار مشغول شوند. درعوض، اگر میخواهید آنگونه خدمت و محبّت کنید که عیسی شما را بدان خوانده است، بلند شوید و خودتان شروع به تمیز کردن منزل نمایید. ابتدا شما 100% خودتان را در زناشویی میدهید. چون عیسی از شما خواسته است که اینگونه محبّت کنید. او شرایطی نگذاشت “اي شوهران زنان خود را محبّت نماييد، چنانكه مسيح هم كليسا را محبّت نمود و خويشتن را براي آن داد.”
نقش شوهر
شوهری که همسرش را میزند و با او مانند کسی کمتر از خودش رفتار میکند و با حرفهایش به او اهانت میکند، فرقی با یک جانور ندارد. او هرگز تولّد تازه نداشته است و مردی است که باید توبه کند و تلاش کند تا عیسای مسیح را بشناسد. اگر مسیح را در قلب خود داشته باشی،د اشتیاق شدید خواهید داشت تا با همسرتان رفتاری سرشار از عشق و احترام داشته باشید و نقشی را که خدا برای شوهر درنظر گرفته تحقّق بخشید.
نقش شوهر در زناشویی چیست؟
“زيرا شوهر سَرِ زن است، چنانکه مسيح نيز سَرِ کليسا، بدن خويش، و نجاتدهنده آن است. پس همانگونه که کليسا تسليم مسيح است، زنان نيز بايد در هر امري تسليم شوهران خود باشند. اي شوهران، زنان خود را محبت کنيد، آنگونه که مسيح نيز کليسا را محبت کرد و جان خويش را فداي آن نمود، تا آن را به آبِ کلام بشويد و اينگونه کليسا را طاهر ساخته، تقديس نمايد، و کليسايي درخشان را نزد خود حاضر سازد که هيچ لک و چين و نقصي ديگر نداشته، بلکه مقدّس و بيعيب باشد. به همينسان، شوهران بايد همسران خود را همچون بدن خويش محبت کنند. آن که زن خود را محبت ميکند، خويشتن را محبت مينمايد. زيرا هرگز کسي از بدن خود نفرت ندارد، بلکه به آن خوراک ميدهد و از آن نگاهداري ميکند، هم چنانکه مسيح نيز از کليسا مراقبت مينمايد.”
شوهر سَر، هادی و حاکم بر همسر خویش است. الگوی او در این رابطه خداوندمان عیسای مسیح است. شوهر یک حاکم مستبد نیست، چنانکه خداوند ما نیز نیست. شوهر یک فرد نجیب و محترم است که سرشار از عشق و محبّت است. زیرا عیسای مسیح فردی بود با این مشخّصات و سرشار از عشق و محبّت. رابطهی یک شوهر بعنوان یک خادم به خوبی توسط پولس توصیف شده است. کسی که حاضر است تمام زندگی خود را بخاطر عروس خویش بدهد. این چطور میتواند متفاوت باشد؟ چون این همان رهبری است که عیسای مسیح با آن به نزد ما آمد. ای شوهر! آیا همسرت را چنانکه مسیح کلیسا را محبّت کرد محبّت میکنی؟ آیا حاضری زندگی خویش را بخاطر ساختن و رشد دادن و موفقیّت همسرت فدا کنی؟ یا چشم انتظار این هستی تا فرد دیگری نیازهای خانوادهات را برآورده کند؟ یا دولت تمام مشکلاتت را حل کند؟ بعنوان یک شوهر باید در ایمان ساخته و استوار باشی و با ایمان گام برداری. بخشی از محبّت تو به همسرت این است که او را در ایمان بناکنی و خدمت کنی.
وقتی مرد خلق شد زن در او بود. آدم هم مرد و هم زن بود و بعد خدا حوّا را از پهلوی او گرفت. بنابراین، همسر بخشی از وجود شوهر است. پس زمانیکه همسرتان را محبّت میکنید در اصل به خودتان محبّت میکنید.
دوست داشتن همسر و سَر او بودن به این معنا نیست که او را کنترل کنید، یا اگر شما طوری زندگی میکنید که رقّت انگیز است، او مجبور باشد به شما احترام بگذارد. برادر برانهام در موعظهی «فیلتر یک مرد عاقل» در آگوست سال 1965 گفت: “جای دوّم، به گمانم همین باشد. در تمام کتابمقدس، هر جا که از ستایش و تکریم صحبت شده باشد، میگوید زن با ستایش و احترام به شوهر خود مینگرد. پس یک شوهر باید در برابر همسر خود چنان زندگی کند که همسرش بتواند بعنوان یک فرزند خدا او را ستایش کرده و تکریم نماید و بعد اگر او چنین زندگی نداشته باشد، خوب مسلّماً، زن نمیتواند او را تکریم کند. چون او میداند که از چه چیزی ساخته شده است. امّا وقتی او مردی محترم، پاک و باوقار است و همهی این چیزها، آنوقت باید با ستایش و تکریم به این خادم خدا احترام گذاشت.”
رهبری یعنی قربانی کردن خویشتن. اگر میخواهید همسرتان را هدایت و رهبری کنید، دقیقاً وقتی که احساس میکنید زمان آن است تا به شما خدمت شود، به این معناست که زمان آن رسیده تا همسر خویش را خدمت نمایید. راههای زیادی هست که بخواهید به همسرتان خدمت کنید. میتوانید با او دعا کنید یا برایش کتابمقدس بخوانید. میتوانید ظرفها را بشویید. میتوانید مثلاً شام درست کنید یا وقتی او میخواهد کمی تنها باشد مراقب بچّهها باشید. میتوانید پاها و پشتش را ماساژ بدهید، یا موهایش را شانه کنید. میتوانید برایش گل بیاورید، یا غذای مورد علاقهاش را تهیّه کنید. میتوانید برایش نامه بنویسید، یا میتوانید خانه را تمیز کنید. راههای خیلی زیادی هست که میتوانید به او خدمت کنید. “به همينسان، شما نيز اي شوهران، در زندگي با همسرانتان با ملاحظه باشيد و با آنان چون جنس ظريفتر با احترام رفتار کنيد، چراکه همپاي شما وارث هديه سخاوتمندانه حياتند. مبادا دعاهايتان مستجاب نشود.”
با همسرتان براساس دانشی که به معنی درک و شناخت شما از نیازها و قلب اوست زندگی کنید. این تنها یک شوخی بزرگ است که مردها قادر به درک زنان نیستند. بلکه کتابمقدس به ما میگوید ما میتوانیم و باید همسرانمان را بفهمیم و درک کنیم. ما باید دانشآموز قلب آنها باشیم و ببینیم چطور میتوانیم بهترین خدمت را به آنها داشته باشیم. باید به همسرانمان عزّت و احترام نشان بدهیم. عزّت گذاشتن به معنای ارزش قائل شدن برای آنهاست. نشان دهیم که برای ما دارای ارزش و اعتباری والا هستند. حقیقتاً زن ظرف ظریفتر است، طبیعتاً او از مرد ظعیفتر است و مرد باید هم از نظر جسمانی و هم از نظر روحانی از او محافظت نماید. هر دو ما به صورت یکسان به فیض خوانده شدیم و در نظر خدا برابر هستیم. پطرس رسول میگوید که اگر ما با همسرانمان در یک درک تعامل زندگی نکنیم، اگر به آنها عزّت و احترام نشان ندهیم، آنوقت دعاهای ما شنیده نخواهد شد. بگذارید اینجا رک باشیم. اگر در زندگیتان طوری هستید که با همسرتان چه بصورت حرفی، چه بصورت فیزیکی و یا به صورت روحانی بدرفتاری میکنید، دعاهای شما شنیده نمیشود.
نقش همسر
“زيرا زنان مقدس اعصار گذشته که بر خدا اميد داشتند، خود را بدينگونه ميآراستند. آنان تسليم شوهران خود بودند، چنانکه سارا مطيع ابراهيم بود و او را سرور خود ميخواند. شما نيز اگر نيککردار باشيد و هيچ ترس به دل راه ندهيد، فرزندان او خواهيد بود.”
تسلیم و مطیع شوهرتان بودن به معنی این است که رهبری و هدایت او را دنبال میکنید. اگر شوهر شما مرد شروری است، شما مجبور به دنباله روی از او در این امور نیستید. امّا همچنان باید مطیع او باشید و با تمام قلبتان او را محبّت نمایید. اگر شما همچنان مطیع او بمانید، حتّی در ضعف خویش، او از طریق زندگی شکوهمند و پرجلالی که شما دارید میتواند برای مسیح صید شود. “به همينسان، شما اي زنان، تسليم شوهران خود باشيد تا چنانچه از ايشان برخي به کلام ايمان نداشته باشند، بيآنکه سخني بر زبان آوريد، در اثر رفتار شما جذب شوند.” انجام این کار بسیار دشوار است، ولی بواسطهی قوّت روحالقدس محبّت مسیح توسط شما خواهد درخشید. خیلی ساده است که وقتی شوهرتان در روح خدا گام برمیدارد و اراده و هدف خدا را دنبال میکند مطیع او باشید. ولی زمانیکه به نظر میرسد او درحال ارتکاب اشتباه است، آیا باز هم قادر به این هستید که تسلیم و مطیع او باشید؟ به سارا فکر کنید، زمانیکه ابراهیم اجازه داد تا او برود و بخشی از حَرَم فرعون باشد. او تسلیم ابراهیم بود و به آنجا رفت، بدون اینکه بداند چه اتّفاقی قرار است بیفتد. درعین حال خدا از او محافظت نمود. من اعتقاد دارم که این برای شما نیز رخ خواهد داد. اگر تسلیم شوهر خود باشید (حتّی بعد از اینکه نگرانی خودتان را با او درمیان گذاشته باشید.) خدا شما را برکت داده و از شما محافظت خواهد نمود.
خواهش میکنم که اگر شما مورد آزار جسمانی شوهر خود قرار میگیرید، این بسیار مهم است که در این مورد با یک شبان صحبت کنید. نباید با تصوّر اینکه این به معنای تسلیم و مطیع او بودن است اجازه آسیب دیدن خودتان را بدهید.
زن همچنین به انقیاد و خدمت به شوهر خویش فراخوانده شده است. زنان بسیاری هستند که میخواهند رهبر باشند، شوهرانشان را اداره کنند و بر آنان حکمرانی کنند تا شوهرانشان راههایی را دنبال کنند که خواست آنهاست. این طریق کتابمقدسی زندگی نیست. این اداره کردن باعث ایجاد تخریب در رابطه شده و باعث میشود شوهرانشان از آنها رانده شوند. آنوقت شوهر احساس میکند که به او بی احترامی شده و از همسر خود فاصله میگیرد.
حفظ یگانگی
خوب، چطور میتوانیم این یگانگی را در زناشویی خویش حفظ کنیم؟ در رابطهها اگر زمان و تلاش برای آنها نداشته باشیم باعث ایجاد فاصله شده و این فاصله بیشتر و بیشتر میگردد. برای حفظ این یگانگی شما باید مراقب زندگی زناشویی خویش باشید. برای ارتباط با یکدیگر وقت صرف کنید، در مورد اهداف، نقشهها و چالشهای روزانه. برای دعا کردن و مطالعهی کتابمقدس با یکدیگر وقت بگذارید. درمورد اینکه درحال یادگیری چه چیزی درکتابمقدس هستید با هم صحبت کنید. این مهم است که زمانی را به دور از فرزندان صرف یکدیگر کنید.
در روابط معمولاً ما منتظر این هستیم که طرف مقابل قبل از ما پیشقدم شده و تلاش کند، امّا این الگوی خدا نیست. ما خوانده شدهایم تا محبّت کنیم و متحمّل بار یکدیگر شویم نه تنها زمانیکه آنها شایستهی آن هستند، نه زمانیکه ساده و مناسب است، بلکه محبّت خالص و بی ریا. نمیتوانید منتظر باشید تا طرف مقابل شما را دوست داشته و محبّت نماید. اگر اینکار را بکنید شما یک ریاکار هستید. عیسی منتظر نشد تا ما او را محبّت کنیم. او در دوست داشتن و محبّت نمودن به ما پیشقدم شد. بعنوان زن و شوهرهای مسیحی، ما باید محبّتی مانند محبّت مسیح داشته باشیم. حتّی اگر ما آزرده باشیم و یا ناراحت باشیم، این کار را انجام میدهیم. ما غالبین هستیم، و میتوانیم دوست داشته و محبّت نماییم. حتی کسی را که باعث آزار و رنجش ما شده است. پس صرفنظر از شرایط همسرتان او را دوست داشته باشید و محبّت نمایید. به آنها خدمت کنید. پیش قدم شوید تا رابطهتان را احیا کنید. پیشقدم شوید تا یکدیگر را دوست داشته باشید و محبّت کنید. پیشقدم شوید تا کاری خوب برای یکدیگر انجام دهید. اگر مسیحی باشید نمی توانید این را بر عهدهی نفر مقابل بگذارید.
در یک ازدواج ما فکر میکنیم که خودخواه نخواهیم بود، ولی متأسفانه حتّی بعنوان مسیحیان نیز، ما خودخواه میشویم. اگر متوجّه شویم که همسر ما دچار خودخواهی شده مسلّماً باید در این مورد با او صحبت کنیم. امّا بیش از هرچیز ما باید یک الگو باشیم. با محبّتتان بالاتر و فراتر از مسئولیتتان حرکت کنید، صرفنظر از اینکه آیا آنها شایستهاش هستند یا خیر. گاهی اوقات پیشقدم شدن برای خدمت کردن به آنها طوری که با قلب آنها صحبت کند بیشتر از کلام ما قادر به تغییر دادن آنهاست.
نتیجه گیری
نقشه و هدف خدا برای یک زن و شوهر این است که یک تن و نمونهای از مسیح و عروس او باشند. وقتی شما و همسرتان در زندگی و همه چیز همدل باشید درحال بازتاب و انعکاس ذات و صفات خدا هستید. یک بودن فراتر از مسائل جنسی است. هر فرد پلیدی میتواند با یک فاحشه یک بشود، امّا خدا میخواهد که زن و شوهر یک باشند. این زندگی آنهاست که در یک اتّحاد زیبای محبّت با هم پیوند خورده و بعنوان بازتاب همان ذات خدا و هدف و برنامهی او در زندگی آنها دیده میشود. وقتی خدا آدم را خلق کرد او را به شباهت خویش ساخت. آدم هم مذکّر و هم مونّث بود. سپس خدا قسمت مونّث را جدا کرد و حوّا را ساخت. درعین حال هدف خدا این بود که از آن یگانگی ابتدایی و اصلی جلو بروند و همان یگانگی را در دو بدن حفظ کنند.
دعای من این است که همهی ما ازدواج و زناشویی را چنانکه خدا درنظر داشته تجربه کنیم و اینکه بتوانیم با یک محبّت بلوغ یافته محبّت نماییم. یکدیگر را محترم شمرده و عزّت بگذاریم. مرد نقش خودش را بداند و همسر هم نقش خودش را.
