نسخهی ماه می 2019، سه موضوع مهم را پوشش میدهد:
- تربیت خادمین
- نکاتی درمورد انجیل متی 19:28
- من از فرقهی یگانهانگاران نیستم
تربیت خادمین
تربیت خادمین یک رویکرد فرقهای یا سمیناری در نظر گرفته میشود. با این حال، در این مورد آیاتی از کلام و نقل قولهایی از برادر برانهام وجود دارد که از اهمیت انجام این کار میگوید. بیایید به عهد عتیق برویم و رابطهی معلم و شاگرد را ببینیم. این نزد خداوند و نجات دهندهمان عیسی مسیح موضوع تازهای در عهد جدید نیست. در عهد جدید همه در رابطهی معلم و شاگردی با عیسی مسیح قرار دارند. با این حال این نیاز وجود دارد که خادمین پختهتر با خادمین جوانتر کار کرده و ایشان را آموزش دهند. بیایید چند مثال را ببینیم.
“و شاول قاصدان برای گرفتن داود فرستاد، و چون جماعت انبیا را دیدند که نبوت میکنند و سموئیل را که به پیشوایی ایشان ایستاده است، روح خدا بر قاصدان شاول آمده، ایشان نیز نبوت کردند.” اول سموئیل 20:19
در اینجا سموئیل را میبینیم که بعنوان معلم مسئول انجمن یا مدرسهی انبیا است. باید فرض کنیم که این افراد اشخاصی بودند که فراخوانده شده بودند و مسح خدا را داشتند و سموئیل آنجا بود تا پیغام خود را به افراد جوانتر تعلیم دهد و اینکه چطور به خدا وفادار بمانند. این بدان معنی نیست که سموئیل آنها را انتخاب کرده و سپس خدا آنها را از طریق دعای سموئیل مسح کرده باشد. اگر یک نبی پیغامی داشته باشد، طبیعی است که او آن پیغام را به دیگران تعلیم دهد. سپس کسانی که دارای عطایا هستند باید آنها را با اطرافیان خود در میان بگذارند.
“و الیشع به جلجال برگشت. و قحطی در زمین بود و پسران انبیا به حضور وی نشسته بودند. و او به خادم خود گفت: “دیگ بزرگ را بگذار و آش به جهت پسران انبیا بپز.”” دوم پادشاهان 38:4
در اینجا عنوان تازهای به انبیا داده میشود، «فرزندان انبیا». این بدان معنی نیست که آنها به واقع فرزندان انبیا هستند، بلکه به رابطهی معلم شاگردی آنها اشاره دارد.
“و پسران انبیایی که در بیتئیل بودند، نزد الیشع بیرون آمده، وی را گفتند: “آیا میدانی که امروز خداوند آقای تو را از فوق سر تو خواهد برداشت؟” او گفت: “من هم میدانم، خاموش باشید.”” دوم پادشاهان 3:2
“و چون الیشع این را بدید، فریاد برآورد که «ای پدرم! ای پدرم! ارابهی اسرائیل و سوارانش!» پس او را دیگر ندید و جامهی خود را گرفته، آن را به دو حصّه چاک زد.” دوم پادشاهان 12:2
الیشع نیز همین رابطه را با ایلیا داشت. او به ایلیا بعنوان پدر اشاره میکند و دیگر پسران انبیا، ایلیا را استاد الیشع میخواندند. الیشع خدمت را از ایلیا یاد گرفت.
“و آنچه به شهود بسیار از من شنیدی، به مردمان امین بسپار که قابل تعلیم دیگران هم باشند.” دوم تیموتائوس 2:2
پولس به تیموتائوس میسپارد تا همان کاری را که پولس برای او کرد، برای دیگران انجام دهد. مردم امین را پیدا کن و کلام خدا را به آنها بسپار تا آنها رفته و بتوانند دیگران را تعلیم دهند. میخواهم شما به چند مورد که برادر برانهام درمورد آنها صحبت کرد، توجه کنید.
“25. از خدا میخواهیم که شبان عزیزمان برادر نویل را برکت بدهد، او سالیان متمادی در سرما و گرما برای گلهاش ایستادگی کرده است و گلهای را که امروز در اینجا حضور دارند، غذا داده است. دعا میکنم که روح تو بر او باشد، او را کمک کن و هر آنچه به خیمه مرتبط است، برکت بده. و ای خداوند! اگر در ارادهی تو است، ما انتظار یک خیمه بزرگ و دوست داشتنی را در کنار مدرسه داریم، تا بتوانیم خادمین جوان را آموزش دهیم و آنها را به چهار گوشهی دنیا بفرستیم تا مدعی ایمانی باشند که زمانی به مقدسین داده شده بود.”
0601-62، طرف عیسی را گرفتن، برادر ویلیام ماریون برانهام
“82. حال فکر میکنم این کلیسا، زمانیکه این کلیسا را میسازید، آن را مانند مرکز کار خود بسازید. و برادر نویل در اینجا ارشد شما است. میبینید؟ پس اگر سؤالی را دریافت میکنید که نمیتوانید با کلیسایتان در اینجا در میان بگذارید، آن سؤال را نزد برادر نویل ببرید و با هم درمورد آن صحبت کنید. اگر به نتیجهای نمیرسید، من زود خواهم آمد، سپس همگی با هم درموردش صحبت خواهیم کرد.
83. و سپس در آنجا، در گروههای خود آموزش داشته باشید، بقیهی خادمین، مردانی که دارای خواندگی برای خدمت در زندگیشان هستند، آن مردان جوان را آموزش دهید. آنها را اینجا نزد مشایخ بیاورید. همگی شما در جلسهی خادمین کنار هم بنشینید و مسائل عمیقتر خدا را تعلیم دهید. در موقعیت بد قرار نگیرید. یک شخص معتمد داشته باشید، شخصی که به نوعی مانند رهبر برای شما باشد. و سپس گاهی اوقات، زمانیکه شما مسائل را درست مانند او نمیبینید، مشکلی نیست. به هر حال، شما در ایمان هستید. به حرکت ادامه دهید. شاید زمانیکه ما گردهم آییم، آنگاه، همگی با هم دعا میکنیم؛ تمییز خدا نازل میشود و او دقیقاً سخن صحیح را میگوید. میبینید؟ بیایید بدانیم که چطور باید این کار را انجام دهیم.
84. و در آنجا، کلیسا میتوانند بروند، گوش فرا دهند و گروهی از مردان را آموزش دهند. و اگر من جایی مشغول کار بشارتی هستم، میتوانم آنها را به سرتاسر دنیا بفرستم.
85. اگر من در هند بودم چه؟ اگر به هند برگشته بودم؟ آنگاه به این مردم میگفتم، به هزاران نفر از آنها. یکی دو هفته آنجا بمانید و آنها خدمت شما را خواهند دید. آنها دوستش دارند. آنها به درستی آن باور دارند. آنها از بیایمانی خود خارج میشوند. در آنجا من… شاید در دو یا سه هفته.
زمانیکه من آنجا بودم، در دو شب حدود صد هزار نفر به مسیح ایمان آوردند؛ جایی نداشتند که بروند. روز بعد با هواپیما به روم رفتیم، سپس به ایالات متحده آمدیم. آنها مانند گوسفندانی در میان گرگها رها شدند.
اگر گروهی از مردان آموزش دیده در پیغام را همراه داشتم چه میشد؟ میبینید؟ میتوانستم بگویم: “حال صبر کنید، قبل از اینکه اینجا را ترک کنم، به این کلیساها نظم خواهیم بخشید. من شخصی را خواهم داشت. از پیش به آنها تلگراف دادهام. آنها پول دارند. آنها هم اکنون به اینجا میآیند تا مسئولیت اینجا را بر عهده گیرند. یک مرد خوب و دو یا سه مرد جوا که با او خواهند بود. آنها کمک و دستیار او خواهند بود.”
86. و کلیسایی با این ایمان، میتوانست در آنجا بنا شود، آنها تبدیل به پایگاه دوردست ما در هند، آلمان و سوئیس میشدند. چرا، تا به حال باید این پایگاهها را در تمام مللی که در آنها بودهام، میداشتیم. و سپس پیغام، از آنجا پیغام از یکی به دیگری میرسید. منظورم را درک میکنید؟ [برادران میگویند: “آمین”]”
0601-62، طرف عیسی را گرفتن، برادر ویلیام ماریون برانهام
“ما در هر دوره دقیقاً الگوی مشابهی داریم. به همین دلیل است که نور از طریق یک پیغامآور در منطقهی خاصی میآید، سپس آن نور از پیغامآور به خدمتهای دیگرانی که به درستی تعلیم دیدهاند، گسترش مییابد. اما البته تمام افرادی که خدمت میکنند، همیشه یاد نمیگیرند که فقط آنچه را که نبی گفته است، بگویند. (به یاد داشته باشید، پولس به مردم هشدار داد که فقط آنچه را که او گفته است، بگویند. اول قرنتیان 37:14 “اگر کسی خود را نبی یا روحانی پندارد، اقرار بکند که آنچه به شما مینویسم، احکام خداوند است.”) چه؟ کلام خدا از تو بیرون آمد؟ یا تنها بر تو قرار گرفت؟ آنها در اینجا چیزی اضافه میکنند و پیغام دیگر خالص نخواهد بود و احیا از بین خواهد رفت. باید برای شنیدن یک صدا مراقب باشیم، چون روح تنها یک صدا دارد و آن هم صدای خداست. پولس هشدار میدهد که آنها آنچه را که او گفته است، بگویند. حتی پطرس نیز چنین کرد. او هشدار میدهد که حتی او (پولس) نیز نمیتواند یک کلمه از آنچه در مکاشفه به او داده شده است، تغییر دهد. آه، شنیدن صدای خدا از طریق پیغامآورش بسیار مهم است و سپس آنچه را به آنها داده شده است، به کلیسا بگوییم.”
عصر کلیسای اسمیرنا، برادر ویلیام ماریون برانهام
برادر برانهام همچنین حامی برگزاری جلسهی خادمین بود، که در آن به مردان جوان آموزش داده شود که چطور کلام را خدمت کنند. در این جلسه آنها بنا میشدند و برای خدمت کردن در مناطق بشارتی به آنها کمک میشد.
نکاتی درمورد انجیل متی 19:28
اخیراً به مقالات جالبی درمورد انجیل متی 19:28 برخورد کردهام. اولین بار این را در قاموس کتابمقدس هیستینگ دیدم که میگفت: “این امری مرسوم است که عمل تعمید را به کلام مسیح در انجیل متی 19:28 مرتبط دانست. اما اعتبار این پاراگراف از لحاظ تاریخی و همچنین زمینهی متنی به چالش کشیده شده است. “
در جاهای متعدد نشان داده شده که نخستین نسخههای انجیل متی حاوی عبارت «به نام پدر، پسر و روحالقدس» نیست. یک تاریخدان کلیسای اولیه کلام اصل را ثبت میکند و میگوید:
“رفته و به نام من در تمامی ملتها شاگردان سازید.”
این عبارت هماهنگ با چیزی است که لوقا در 47:24 نوشته است:
“موعظه به توبه و آمرزش گناهان در همهی امتها به نام او کرده شود.”
با اشاره به این موضوع، از نقطه نظر تاریخی، سه ارجاع به موضوع وجود دارد.
او با یک کلام و صدا به شاگردانش گفت: “پس رفته، همهی امتها را به نام من شاگرد سازید و ایشان را تعلیم دهید که همهی اموری را که به شما حکم کردهام، حفظ کنند.”
اثبات انجیل توسط الهیدان یوسبیوس، کتاب سوم، فصل 6، a 132، صفحهی 152
باز به شاگردان گفته میشود که شاگردان تازه را «تعمید دهند» (وجه وصفی دوم، بعنوان عبارت دستوری مکمل عمل میکند.). فرمان به تعمید دادن به نوعی غیرمنتظره بود، چون جلوتر در باب 3 (و 25:21) به تعمید اشاره شده بود، در آنجا تنها تعمید یحیی تعمید دهنده توصیف شده بود. (در میان انجیلها فقط در انجیل یوحنا 22:3 و 1:4-2 میخوانیم که عیسی یا شاگردانش دیگران را تعمید میدهند.) انجیل متی چیزی درمورد دیدگاهش در رابطه با تعمید مسیحی نمیگوید. فقط انجیل متی است که این فرمان عیسی را ثبت میکند، لیکن شیوهی عملکرد کلیسای اولیه به اعتبار تاریخیاش اشاره میکند. (اعمال رسولان 38:2 و 41، 12:8 و 38، 18:9, 48:10, 5:19, 16:22 و غیره.) اسم سهگانه (نخستین مرحلهی ثلیثگرایی) که قرار بود تعمید به آن نام انجام شود. از سوی دیگر، به نظر میرسد که این گسترش الهیات انجیلی هماهنگ با عرف ایامش باشد (بعنوان مثال هابرد، بخش 1-7 ). احتمال زیادی وجود دارد که این متن در نسخهی اصل خود که در طومارهای قبل از دورهی نیقیه میبینیم، بدین شکل بوده باشد: “در نام من شاگردان سازید.” (کتاب کانیبیر را ببینید.) این عبارت کوتاه، ریتم متوازن پاراگراف را حفظ میکند و در مقابل، فرمول سهگانه به شکلی عجیب و غریب در این ساختار قرار میگیرد، گویی این بخش بعداً به آن اضافه شده است. (اچ.بی. گرین؛ هاوارد؛ هیل [IBS 8 (1986) 54-63] را ببینید که از سوی دیگر، به طرح تثلیثی مرکزی میپردازد.) و سپس کاسمالا است که مؤثرتر از همه به متن کوتاهتر پرداخته و به اهمیت مرکزی «نام عیسی» در موعظات مسیحیان اولیه، عرف تعمید به نام عیسی و به عبارت «به نام او» که مفرد است، در ارتباط با امید امتها در بخش دوم اشعیا 4:42، که در انجیل متی 18:12-21 از آن نقل قول شده، پرداخته است. همانطور که کارسون به درستی دربارهی پاراگراف ما مینویسد: “هیچ مدرکی وجود ندارد که ما در اینجا عین عبارات عیسی را در دست داریم.” (598). روایات کتاب اعمال رسولان از کاربرد نام عیسی مسیح در تعمید میگوید. (اعمال رسولان 38:2, 16:8, 48:10, 5:19، رومیان 3:6 و غلاطیان 27:3) همچنین (تفسیر کتابمقدس، جلد 33B، انجیل متی 28:14، دونالد اِی. هگنر، 1975، صفحه 888-887 ).
گروهی کامل از منتقدان و مفسرین اعلام کردهاند که سرآغاز اعلامیهی انجیل متی 18:28 در ادامه نیاز به یک عبارت مسیح شناسانه دارد: “تمامی قدرت در آسمان و بر زمین به من داده شده است.” ما را بدین سمت سوق میدهد که انتظار این جمله را داشته باشیم: “پس رفته، همهی امتها را شاگرد سازید و ایشان را به اسمِ من تعمید دهید. و ایشان را تعلیم دهید که همهی اموری را که به شما حکم کردهام، حفظ کنند.” درواقع بخش اول و سوم دارای این مفهوم هستند: به نظر میرسد که بخش دوم در جهت منافع آیین نیایش کلیسایی به فرمول تثلیثی تغییر یافته است.”
جی. آر. بیسلی–موری، تعمید در عهد جدید، گرند رپیدز: ایردمنز، 1962، صفحه 83
من از فرقهی یگانهانگاران نیستم
در اینجا مجموعهای از نقل قولها و آیات کتابمقدس را میبینیم که تعلیم برادر برانهام را نشان میدهد و اینکه چرا او از فرقهی یگانهانگار نبود. قصد من ارائه دادن کل تصویر داکترین نیست، بلکه میخواهیم تنها جاهایی را که برادر برانهام بر تمایز بین پدر و پسر تأکید داشت، ببینیم.
“53. آنها نمیتوانستند او را درک کنند. او یک سرّ بود، حتی برای شاگردان. هیچکس نمیتوانست او را درک کند، چون دو نفر بودند که همیشه سخن میگفتند. شخص عیسی مسیح صحبت میکرد و خدا نیز در او سخن میگفت. گاهی اوقات خود مسیح بود، گاهی اوقات پدری که در او ساکن بود. میبینید؟ او… آنها نمیتوانستند چیزهایی را که او میگفت، درک کنند. او با مثلها با آنها صحبت میکرد.”
0302-55، عیسی خداوند قیام کرده، برادر ویلیام ماریون برانهام
“525. و در این تعلیم عالی، پولس رسول در پس زمینه، در بابهای قبل، بطور خاص با اولوهیت خداوند عیسی سروکار داشت و اینکه او کیست. مسیح، خدا بود، بدین شکل ساخته شده بود تا انسانها بتوانند او را لمس، او را احساس کنند و- و با او مشارکت کنند. مسیح، خداند عیسی، بدنی بود که خدا در آن ساکن شد. “خدا جسم گردید و در میان ما ساکن شد.” و نیز اول تیموتائوس 16:3 میگوید: “و بالاجماع سرّ دینداری عظیم است، که خدا در جسم ظاهر شد…”
526. یهوهی عظیم نازل شد، از طریق زندگی کردن در بدن پسرش، قابل لمس شده و جهان را با خود مصالحه میداد. مسیح چیزی کمتر از خدا نبود و خدا چیزی کمتر از مسیح نبود. آن دو با هم پری اولوهیت از جهت جسم را شکل دادند. و او کمی پایینتر از فرشتگان ساخته شد، تا بتواند متحمل سختی شود. فرشتگان رنج نمیبرند. عیسی خیمهای بود که خدا در آن ساکن بود.”
M0915-57، عبرانیان، باب شش 3#، برادر ویلیام ماریون برانهام
“16 و اگر من حکم دهم، حکم من راست است، از آنرو که تنها نیستم، بلکه من و پدری که مرا فرستاد. 17 و نیز در شریعت شما مکتوب است که شهادت دو کس حق است. 18 من بر خود شهادت میدهم و پدری که مرا فرستاد نیز برای من شهادت میدهد.” انجیل یوحنا 16:8-18
“17. و حال، آن بره… میخواهیم درمورد این دو طبیعت، این دو وحش، یک جانور و یک پرنده صحبت کنیم. و اینکه چطور خدا و عیسی در این دو موجود وصف شدهاند.”
0325-57، بره و کبوتر، برادر ویلیام ماریون برانهام
“219. اگر خدا یک شخصیت است، چطور میتوانست بر روی کوه تبدیل هیئت با خود صحبت کند؟
375. خوب، من اکنون آن را توضیح دادم. میبینید؟ میخواهم از شما این را بپرسم. درمورد زمانیکه عیسی رو به پدر دعا کرد.
[برادر برانهام شروع به صحبت با یکی از برادران در جماعت میکند.] ایمان دارم که تو تعمید روحالقدس را داری. برادر! اینطور نیست؟ ممکن است یک دقیقه سرپا بایستی؟ آیا ادعا میکنی که تعمید روحالقدس داری؟ [آن برادر میگوید: “بله قربان!”] من نیز همین ادعا را دارم. بنابراین این چیست؟ پس چرا ادعا نمیکنم قدرتهایی را دارم که این اسرار را آشکار میسازد؟ من قدرت شفای بیماران را ندارم. این خداست.
376. [برادر برانهام به صحبتش با آن برادر در جماعت ادامه میدهد.] باور دارم که تو خادم هستی. اگر اشتباه نکنم، اهل آرکانزاس هستی. بسیار خوب، و تو میخواهی که انجیل را موعظه کنی. تو در مزرعه بزرگ شدی و در این مناطق بودی. تو هیچ چیز در این مورد نمیدانی، اما چیزی سراغت میآید که رفته و انجیل را موعظه کنی. تو ادعا نمیکنی که این قدرت از توست. این قدرت شخص دیگریست، یعنی روحالقدس. درست است؟ [“بله قربان!”] بله.
377. [برادر برانهام صحبت با آن برادر را ادامه میدهد.] حال از تو سؤالی دارم. روحالقدس در تو ساکن است. درست است؟ [آن برادر میگوید: “درست است.”] آیا با او صحبت میکنی؟ [“بله قربان!”] با او حرف میزنی؟ به او دعا میکنی؟ بسیار خوب، این تمام چیزی است که میخواهم. خیلی ممنون.
میبینید؟ حال آیا شما متوجهش میشوید؟ [جماعت میگویند: “آمین!”]
378. از تو چیزی میپرسم. چطور است که عیسی در انجیل یوحنا باب 3 میگوید: “و کسی به آسمان بالا نرفت، مگر آن کس که از آسمان پایین آمد، یعنی پسر انسان که در آسمان است.” میبینید؟ حال در آسمان است، پسر انسان که در آسمان است، و او اینجا ایستاده و با آن شخص صحبت میکند. حال تو پاسخ این را به من بده. عیسی و پدر یک شخص بودند.
379. درست همانطور که روحالقدس در من است، شما به موعظهی من نگاه میکنید، اما من نیستم که این کار را انجام میدهم.
این قدرت من نیست که سخن بگویم و یک حیوان بیاید و جلوی من بنشیند و نگاه کند، تا من بتوانم آن را کشته و بخورم. این یک قدرت خلاقانه است. این یک قدرت انسانی نیست.
380. این قدرت از من نیست. زمانیکه دکترها پسربچهای را که مشکل قلبی دارد، روی برانکارد خوابانده و او را نزد من میآورند، آیا من میگویم: “ویلیام برانهام چنین میگوید”؟ نه، بلکه: “«خداوند چنین میگوید»، تمام شد.” و او را دوباره نزد دکترها میبرند و روز بعد از آن بیماری خبری نیست.
381. یک پسر مبتلا به سرطان خون بود، چشمانش از حدقه بیرون زده بود، سرتاسر بدنش زرد شده بود و مشکل معده داشت. آنها او را به بیمارستان میبرند تا به او خون و چیزهای دیگر تزریق کنند و سپس او را به اینجا بیاورند. پس از پنج دقیقه، او همبرگر میخواهد. آنها روز بعد او را نزد دکتر میبرند و او نمیتواند هیچ اثری از بیماری پیدا کند. آیا این «ویلیام برانهام چنین میگوید» است؟ این «خداوند چنین میگوید» است. با این حال او شخصی متمایز از من است، لیکن تنها راهی که نشان داده میشود، از طریق من است. میبینید؟
382. عیسی و پدر نیز چنین بودند. عیسی گفت: “پدری که در من ساکن است، او این اعمال را میکند. “”
M0324-63، پرسش و پاسخ دربارهی مُهرها، برادر ویلیام ماریون برانهام
“53. او گفت: “به همین دلیل است که مردم نمیتوانستند او را درک کنند. برخی اوقات مسیح بود که صحبت میکرد… یا پسر صحبت میکرد. برخی اوقات پدر بود که صحبت میکرد. او دارای دو جنبه بود. او یک انسان، پسر بود. خدا در او بود، خدا در او خیمه زده بود. اما او چه کرد؟ آیا او به اطراف رفت و گفت: “من شفا دهنده هستم.”؟ بر عکس، او گفت: “من شفا دهنده نیستم.” او گفت: “من این کارها را انجام نمیدهم، پدری که در من ساکن است، او این اعمال را میکند.””
0429-56، یهوه یری، برادر ویلیام ماریون برانهام
“هرکه پیشوایی میکند و در تعلیم مسیح ثابت نیست، خدا را نیافته است. اما آنکه در تعلیم مسیح ثابت مانَد، او هم پدر و پسر را دارد.” دوم یوحنا 9:1
“ای پدر! اگر بخواهی این پیاله را از من بگردان، لیکن نه به خواهش من، بلکه به ارادهی تو.” انجیل لوقا 42:22
“110. حال به یاد داشته باشید، ما آن کلمه نیستیم، اما کلمه هستیم. آها! حال فهمیدید؟ عیسی خدا نبود، اما او خدا بود. او یک انسان بود، با این حال خدا بود. او میتوانست گریه کند، با این حال میتوانست مرده را زنده کند. او میتوانست برای مردی که مرده است، گریه کند و سپس بار دیگر او را زنده کند. او یهوه یری، یهوه رافی، یهوه منسّی؛ او کاملاً یهوه بود. او هم یهوه بود و هم یک انسان. او مالک زمین بود، ولی جایی برای گذاشتن سرش نداشت.”
0830-64، پرسش و پاسخ 3#، برادر ویلیام ماریون برانهام
“239. حال نگاه کنید. مشکل آنها با عیسی چه بود؟ مشکل آنها این بود که عیسی خود را خدا میساخت. او خدا بود. خدا در مسیح بود. میبینید؟ و او به آنها گفت. او گفت: “به من ننگرید. پدری که در من ساکن است، او این اعمال را میکند.” آه میبینید؟
240. حال، آنها به آن بدن کوچکی که از مریم متولد شد، نگاه میکردند. میبینید؟ آن خدا نبود. آن پسر خدا بود، لیکن خدا در آن بدن بود. آن خدا بود. او گفت: “اگر من اعمال پدرم را انجام نمیدهم، من را محکوم کنید. اما کدامیک از شما میتواند من را به گناهی محکوم سازد، بیایمانی به کلام؟ کدام کلام مکتوب خدا در من محقق نشده است؟””
M1104-62، اسامی کفرآمیز، برادر ویلیام ماریون برانهام
“آنها گفتند: “او نمیتواند خدا باشد و بمیرد.” انسان (بدن) خدا نبود، بلکه خدا در آن بدن بود.”
1122-63، عطایای خدا همیشه جای خود را پیدا میکنند، برادر ویلیام ماریون برانهام
“63. لطفًا تثلیث را توضیح دهید. اگر آنها دو شخص نیستند… چطور پسر میتواند بر دست راست پدر بنشیند و برای ما نزد پدر شفاعت کند؟
435. خوب، دوست عزیز! این یک مکاشفه است. اگر عیسی گفت: “من و پدرم یک هستیم.” پس چطور میتوانند دو باشند؟ حال، آنها دو نیستند.
436. یک بار زنی به من گفت، من در حال توضیح دادن بودم، او گفت: “شما و همسرتان دو نفر هستید، با این حال یکی هستید.”
437. من گفتم: “اما، خدا و پسر متفاوت از این هستند، درک میکنید؟”
“بله.”
“آیا شما همسر من را میبینید؟”
“نه.”
438. من گفتم: “پس، پدر و پسر متفاوت هستند. عیسی گفت: “کسی که مرا دید، پدر را دیده است.”” متوجه میشوید؟
439. پدر و پسر… پدر، یهوهی قادر (خدا) بود که در خیمهای به نام عیسی مسیح ساکن بود، مسیح پسر مسح شدهی خدا بود. عیسی یک انسان بود، خدا روح است و هیچ انسانی او را ندیده است. لیکن پسر یگانهای که در آغوش پدر است، همان او را ظاهر کرد. شخصیت او، وجود او، اولوهیت او، هرآنچه که او بود، او خدا بود. او چیزی کمتر یا بیشتر از خدا نبود. با این حال، او یک انسان بود. او یک انسان بود، خانهای که خدا در آن ساکن بود. درست است، او مکان سکونت خدا بود.”
1002-57، پرسش و پاسخ درباره عبرانیان باب دو، برادر ویلیام ماریون برانهام
“اما، «او هیچ ابتدا و انتهایی نداشت.» او نگفت که کاهنی را ملاقات کرد. او مردی را ملاقات کرد و نامش را ملکیصدق صدا زد. او یک شخص بود، نه یک فرقه، نه کهانت یا پدری. او کاملاً یک مرد به نام ملکیصدق بود، او پادشاه اسرائیل بود. نه کاهن، بلکه او پادشاهی بدون پدر بود. کهانتها پدر ندارند. این مرد بدونپدر، بدونمادر، بدوننسبنامه و بدون ابتدای ایام و انتهای حیات بود…
25. او که بود؟ او یهوه بود. او خود خدای قادر بود. نمیتواند شخص دیگری باشد.
26. حال توجه کنید، «او دایمی میماند.» او در اینجا یک شهادت دارد، اینکه «او زنده است و هرگز نمیمیرد.» او هرگز نمرد… او همیشه زنده بود. «او دایمی میماند.»
27. حال، عیسی را به او تشبیه کردهاند. حال، دلایل تفاوت میان پدر و عیسی این است: عیسی دارای ابتدا بود، خدا ابتدایی نداشت. ملکیصدق دارای ابتدا نبود و عیسی دارای ابتدا بود. اما عیسی را به او تشبیه کردهاند. «یک کاهن که دایمی میماند.»”
E0915-57، عبرانیان، باب هفت 1#، برادر ویلیام ماریون برانهام
“306. و این ملکیصدق عیسی نبود، او خدا بود. و نقطهی تمایز عیسی و خدا این بود که عیسی خیمهای بود که خدا در آن ساکن بود. میبینید؟ حال، ملکیصدق. عیسی هم پدر داشت و هم مادر. و این مرد هرگز پدر یا مادر نداشت. عیسی دارای ابتدا و انتهای ایام بود. این مرد بدونپدر و بدونمادر بود و دارای ابتدا و انتهای ایام نبود. اما او همان شخص بود. ملکیصدق و عیسی یکی هستند؛ اما عیسی بدن زمینی بود که پس از گناه به دنیا آمد و شکل گرفت.”
“اما ابراهیم را نگاه کنید (در خاتمه)، چه زیبا بود. زمانیکه ابراهیم پس از شکست دادن پادشاهان بازگشت، نگاه کنید که چه اتفاقی افتاد. ملکیصدق برای ملاقات او آمد. ملکیصدق پادشاه سالم بود. او پادشاه صلح و عدالت بود.”
E0922-57، عبرانیان، باب هفت 2#، برادر ویلیام ماریون
“72. او که بود؟ او بدونپدر و بدونمادر بود. او عیسی نبود، چون عیسی هم پدر و هم مادر داشت، اما این مرد بدونپدر و بدونمادر بود. اگر میخواهید در این مورد بخوانید، به عبرانیان باب 7 بروید. او بدونپدر و بدونمادر و بدون ابتدای ایام و انتهای حیات بود. او پادشاه سالم بود، یعنی پادشاه اورشلیم، یعنی پادشاه صلح، یعنی پادشاه عدالت؛ بدونپدر، بدونمادر و بدوننسبنامه و بدون ابتدای ایام و انتهای حیات. او خدا بود. مطمئناً چنین است. او در قالب ملکیصدق نازل شد.”
0209-61، یهوه یری، برادر ویلیام ماریون برانهام
“کاهنی که مسیح بود، او خدا بود؛ هیچکس دیگری جز خود مسیح نمیتوانست ملکیصدق باشد، خود خدا، چون او بدونپدر و بدونمادر بود. میبینید؟ عیسی هم پدر و هم مادر داشت. این مرد بدونپدر و بدونمادر و بدون ابتدای ایام و انتهای حیات بود.”
0112-64، شالوم، برادر ویلیام ماریون برانهام
“176. این پیغامی است که ما داریم. عیسی همان یهوه بود که در جسم سکونت گزیده بود. حال، خدا (پدر، پسر و روحالقدس) مانند انگشتان شما نیست، آنطور که برخی فکر میکنند. کل قضیه مانند… نه، خدا…”
0729-53، پرسش و پاسخ درباره پیدایش، برادر ویلیام ماریون برانهام
“و چنین چیزی نیست که روحالقدس مشوق و خوش یمن است. تنها یک خدا وجود دارد. و من مخالف سازمان یگانهانگاران هستم که یگانهانگاری را مانند یکی از انگشتانتان میبینند. این اشتباه است. کاملاً اشتباه است.
خدا… عیسی نمیتوانست پدر خود باشد و اگر خدا یک انسان است، پس عیسی متولد شده از یک میل جنسی بوده و نه از یک باکره. این همه چیز را روشن میکند. میبینید؟ اگر او مانند انگشتان شما یکی است، سپس چه؟ پس او پدر خود بود. این چطور ممکن است؟ این اشتباه است. عیسی پدر داشت.”
A0907-53، ای آقا! پدر را به ما نشان ده که ما را کافی است، برادر ویلیام ماریون برانهام
“145. حال، تعلیم کلیسای یگانهانگاران. من قطعاً با آن مخالف هستم، آنها فکر میکنند که عیسی مانند انگشتتان یکی است. او باید پدر میداشت. اگر او پدر نداشت، چطور میتوانست پدر خودش باشد؟ و اگر آنطور که تثلیثیون میگویند پدر او انسان بود، پس او بوسیلهی تولدی غیرمشروع با دو پدر به دنیا آمد. بنابراین، میبینید؟ هر دو شما در این بحث اشتباه میکنید. متوجه میشوید؟”
0925-57، پرسش و پاسخ درباره عبرانیان 1#، برادر ویلیام ماریون برانهام
“211. خداوند فقط یک اسم داشت و اسم او عیسی است. او پسرش بود، او اسم پسرش را گرفت. خدا. حال، بدن عیسی یک انسان بود. این را میدانیم. او پسر خدایی بود که سایه بر او افکنده شده. حال اعتقاد ما مانند یگانهانگاران نیست که میگویند خدا مانند انگشتتان است.”
M0522-60، فرزندخواندگی 3#، برادر ویلیام ماریون برانهام
“72. حال، حال در اینجا خدا را دارید، درست بین یگانهانگاران و تثلیثیون.”
0729-53، پرسش و پاسخ دربارهی پیدایش، برادر ویلیام ماریون برانهام
“307. و من یگانهانگار نیستم. نه قربان! و شما تثلیثیون! این فکر را از سرتان بیرون کنید. من یگانهانگار نیستم. نه قربان! تثلیثی هم نیستم. من به آنچه کتابمقدس میگوید، ایمان دارم.”
0515-54، پرسش و پاسخ، برادر ویلیام ماریون برانهام
“196. حال شخصی میگوید: “برادر برانهام یگانهانگار است.” نه قربان! من یگانهانگار نیستم. من ایمان ندارم که عیسی میتوانست پدر خودش باشد. من ایمان دارم که عیسی پدر داشت و خدا بود. لیکن خدا در این بدن، یعنی عیسی سکونت گزید، او عمانویل، خدا با ما بود. و خدای دیگری در کنار این خدا وجود ندارد. او پدر، پسر و روحالقدس است. و اسم پدر، پسر و روحالقدس: پدر، خداوند؛ پسر، عیسی؛ روحالقدس، لوگوس، روح خدا است. پدر، پسر، روحالقدس: خداوند عیسی مسیح، او است. و در او از نظر جسم تمامیت پری اولوهیت ساکن شد.”
E0628-59، پرسش و پاسخ، برادر ویلیام ماریون برانهام
“142. خدای قادر، پدر در او ساکن شد. در روز تعمید، زمانیکه یحیی تعمید دهنده او را تعمید داد، او روحالقدس را دریافت کرد. یحیی میگوید: “روح را دیدم که مثل کبوتری از آسمان نازل شده، بر او قرار گرفت. آنگاه خطابی از آسمان در رسید که این است پسر حبیب من که از او خشنودم.” عیسی گفت که خدا در او بود، “من و پدر یک هستیم. پدرم در من ساکن است.” عیسی، او با خدا یکی بود؛ اما خدا در مسیح بود و جهان را با خود مصالحه میداد.
143. و شما برادران یگانهانگار! بسیاری از شما زمانیکه به وحدانیت خدا مانند یکی بودن انگشتتان فکر میکنید، مرتکب اشتباه میشوید. او نمیتواند پدر خودش باشد. او نمیتواند.”
“211. و با یگانهانگاران مخالف هستید، چون یگانگی را به آن شیوه تعریف میکنند.” بله قربان! عیسی پدر داشت. او خدا بود. آنها در نام «عیسی» تعمید دادند. من در نام «عیسی مسیح خداوند» تعمید میدهم.”
0823-59، کرم هزارپا، ملخ، کرم خوره، کرم لیسه، برادر ویلیام ماریون برانهام
“96. من یگانهانگار نیستم. من به یگانگی مانند آنها اعتقاد ندارم. من به عیسی مانند آنها اعتقاد ندارم. آنها زیاد عیسی میگویند. او خداوند عیسی مسیح است.”
1206-60، عصر کلیسای اسمیرنا، برادر ویلیام ماریون برانهام
“71. حال، برخی میگویند: “او از فرقهی «فقط عیسی» (جیزس اونلی) است.” شما اشتباه میکنید. من آن روح را بر روی خود ندارم. آن یک دگم است و از خدا نیست… نه قربان! من یگانهانگار نیستم. به هیچ وجه. من تثلیثی نیز نیستم. من مسیحی هستم. من به خدا ایمان دارم. من ایمان دارم که خدا خود را در سه منصب آشکار ساخت. حال این منصبها در دل من و شما است.”
03018-61، تأیید عهد ابراهیم، برادر ویلیام ماریون برانهام
“عیسی که از لحاظ جسمی، پسر نجار بود، زمانیکه او بر روی زمین آمد، این تنها چیزی بود بابتش او را میشناختند. و در روزی که او از یحیی تعمید دهنده، تعمید گرفت، خدا او را اثبات کرد. خدا از آسمانها صحبت کرد. یحیی خداوند را دید که مانند کبوتری نازل میشود و میگوید: “این است پسر حبیب من که از او خشنودم.” ترجمه درست این است: “این است پسر حبیب من که از سکونت در او خشنودم.” عیسی بلافاصله از خدا مسح شد، او تا آن زمان فقط یک انسان بود، اما حالا او خدا-انسان بود.”
0806-58، عیسی مسیح دیروز، امروز و تا ابدالآباد همان است، برادر ویلیام ماریون برانهام
“او از روحالقدس مسح شده بود، و روح در او بود. یحیی شاهد نزول خدا از آسمان مانند یک کبوتر بود، صدایی خطاب کرده گفت: “این است پسر حبیب من که از سکونت در او خشنودم.” و او در مسیح ساکن شد. خدا، یهوه، پدر در پسرش عیسی مسیح خیمه زد، خود را آشکار ساخت و به دنیا نشان داد که کیست.”
0404-59، عمل خدا چیست، برادر ویلیام ماریون برانهام
“و سپس زمانیکه انجام داد، او آفرید، بر باکرهای به نام مریم سایه افکند. خداوند، یهوه، سلولی در رحم او ایجاد کرد، یک سلول خونی. آن سلول خونی سلولهای دیگر را بوجود آورد و مردی به نام عیسی مسیح به دنیا آمد.”
0823-59، کرم هزارپا، ملخ، کرم خوره، کرم لیسه، برادر ویلیام ماریون برانهام
“و زمانیکه او تعمید گرفت و از آب بیرون آمد، روحالقدس، خدا را میبینیم که مانند کبوتر از آسمان نازل میشود و میگوید: “این است پسر حبیب من که از او خشنودم.” و ترجمهی درست این قسمت چنین است: “که از سکونت در او خشنودم.” چون خدا در مسیح بود.
و حال، زمانیکه خدا بر او قرار گرفت، او آن مسح شده، یعنی مسیح شد.”
0118-61، عیسی مسیح دیروز، امروز و تا ابدالآباد همان است، برادر ویلیام ماریون برانهام
“مانند کبوتر از آسمان نزول کرد و صدایی از آن کبوتر (روح خدا) آمد، صدایی از روح خدا، کبوتر که روح خدا بود گفت: “این است پسر حبیب من که از او خشنودم.” این ترجمهی کتابمقدس کینگ جیمز است. حال در نسخهی اصلی تفاوت دارد و میگوید: “که از سکونت در او خشنودم.” و خدا در مسیح ساکن شد. ما این را میدانیم.
او گفت: “من این کارها را نمیکنم، پدری که در من ساکن است، او این اعمال را میکند.” انجیل یوحنا 19:5 میگوید: “آمین آمین به شما میگویم که پسر از خود هیچ نمیتواند کرد، مگر آنچه بیند که پدر به عمل آرد، زیرا که آنچه او میکند، همچنین پسر نیز میکند.””
0627-62، ما عیسی را خواهیم دید، برادر ویلیام ماریون برانهام
“و صدایی از آن آمد که گفت: “این است پسر حبیب من که از او خشنودم.” اگر بخواهیم شما این را بهتر از مترجمان اولیهی کتابمقدس کینگ جمز درک کنید، نسخهی اصل یونانی را بگیرید که چنین میگوید: “این است پسر حبیب من که از سکونت در او خشنودم. ” اما میبینید، این همان است. “از سکونت در او خشنودم.” میبینید؟ “خشنودم از سکونت در پسرم.” سپس او تبدیل به عمانوئیل، خدا با ما شد.”
0724-67، قربان! ما عیسی را خواهیم دید، برادر ویلیام ماریون برانهام
“341. خود خدا گفت: “این است پسر حبیب من که از سکونت در او خشنودم.” خدا و انسان یک شدند.”
0728-63، عیسی سرّ مکاشفهی خداست، برادر ویلیام ماریون برانهام
“227. یحیی تعمید دهنده نگریست، کبوتری را دید و صدایی را شنید که میگفت: “این است پسر حبیب من که از او خشنودم.” این چیزی است که او دید. سپس، او دید که عیسی و خدا یک هستند، چون روح مانند کبوتری از آسمان نازل شد و گفت: “این است پسر حبیب من که از سکونت در او خشنودم.””
E1229-63، به عیسی بنگرید، برادر ویلیام ماریون برانهام
“از آنجا که او تجلی تمام کلام انبیا و تمامیت کلام خدا بود. کلام در او بود، تمام کلام. او عمانوئیل بود، «تجلی خدا در جسم».
88. خدا به شکل روحالقدس نازل شد، او دو بال مانند کبوتر داشت و بر او قرار گرفت و گفت: “این است پسر حبیب من که از سکونت در او خشنودم.” حال کتابمقدس نسخه کینگ جیمز در این قسمت میگوید: “که از او خشنودم.” این چه تفاوتی ایجاد میکند؟ میبینید؟ “که از سکونت در او خشنودم.” همینجاست، خدا در انسان، آسمان و زمین به هم پیوستند. خدا و انسان یک شدند. مهمترین ساعت بر روی زمین تا به آن زمان.”
0214-64، صدای نشانه، برادر ویلیام ماریون برانهام
“اما در مسیح، او خیمهی خداست. او مکانی است که خدا در آن خیمه زده است. “این است پسر حبیب من که از سکونت در او خشنودم.” خدا در آنجا خیمه زده است، نامش را برافراشت و آن را بر روی عیسی مسیح قرار داد. بنابراین، نام او بر روی یک انسان، پسرش، عیسی مسیح گذاشته شد و در او سکونت گزید.”
0220-65، مکان برگزیدهی خدا برای پرستش، برادر ویلیام ماریون برانهام
“179. حال آمدن عیسی را تماشا کنید، او برای اثبات اینکه مسیح (مسح شده) است چه کاری انجام میدهد. یک روز پس از آن که او دریافت کرد… پدر نزول کرد و در او ساکن شد، به شکل کبوتری از آسمان پایین آمد و گفت: “این است پسر حبیب من که از سکونت در او خشنودم.”
180. به همین دلیل است که گفت: “من و پدر یک هستیم. پدر در من است. پدری که در من ساکن است، او این اعمال را میکند.”
181. یحیی شهادت میدهد، او روح خدا را دید که مانند کبوتری نازل میشد. صدایی از آن آمد که میگفت: “این است پسر حبیب من که از سکونت در او خشنودم.” میبینید؟ و در او ساکن شد.”
0427-65، آیا خدا تصمیمش را تغییر میدهد؟، برادر ویلیام ماریون برانهام
“110. حال، لوگوسی که در او بود، یعنی روح خدا و مسح، از طریق فیض پاک کنندهی آن خون، فرزندان بسیاری را تولید کرده است، که توسط همان لوگوس مسح شدهاند.”
E0823-64، پرسش و پاسخ 2#، برادر ویلیام ماریون برانهام
“80. گفت: “مسیح آنجاست، نوری را بالای سر او میبینم که مانند کبوتری بر او نازل میشود.” او شاهد بود. او گفت: “او که در بیابان به من گفت «رفته و به آب تعمید دهید.» گفت که «روح خدا را دید، آن نور که مانند کبوتری نازل شد.»” شاید آن همان ستون آتشی بود که فرزندان اسرائیل را در بیابان همراهی میکرد و نزول کرد. چون او مسح شده بود، آن لوگوس. و او گفت: “شهادت میدهم که او مسیح است.””
0304-64، قربان! ما عیسی را خواهیم دید، برادر ویلیام ماریون برانهام
“91. آن مسح در باغ جتسیمانی او را ترک کرد. میدانید، او باید بعنوان یک گناهکار میمرد. او بعنوان یک گناهکار مرد. او یک گناهکار مرد، متوجه میشوید؟ نه با گناهان خودش، بلکه گناهان من و شما.”
0518-60، فرزندخواندگی 2#، برادر ویلیام ماریون برانهام
“241. روح، او را در باغ جتسیمانی ترک کرد. او باید بعنوان یک انسان میمرد. دوستان! به یاد داشته باشید، او مجبور به انجام این کار نبود. او خدا بود. خدا آن جسم را مسح کرده بود، یک جسم انسانی را. اگر او بعنوان خدا بر روی صلیب میرفت، هرگز آنطور نمیمرد. خدا را نمیتوان کشت.”
M0418-65، این طلوع خورشید است، برادر ویلیام ماریون برانهام